مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 32
نمايش فراداده
دفتر اول از كتاب مثنوىفهم كردن حاذقان نصارى مكر وزير را
-
هر كه صاحب ذوق بود از گفت او
نكته ها مي گفت او آميخته
ظاهرش مي گفت در ره چست شو
ظاهر نقره گر اسپيدست و نو
آتش ار چه سرخ رويست از شرر
برق اگر نورى نمايد در نظر
هر كه جز آگاه و صاحب ذوق بود
مدتى شش سال در هجران شاه
دين و دل را كل بدو بسپرد خلق
دين و دل را كل بدو بسپرد خلق
-
لذتى مي ديد و تلخى جفت او
در جلاب قند زهرى ريخته
وز اثر مي گفت جان را سست شو
دست و جامه مى سيه گردد ازو
تو ز فعل او سيه كارى نگر
ليك هست از خاصيت دزد بصر
گفت او در گردن او طوق بود
شد وزير اتباع عيسى را پناه
پيش امر و حكم او مي مرد خلق
پيش امر و حكم او مي مرد خلق