مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 599
نمايش فراداده
دفتر سوم از كتاب مثنوىوصيت كردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت كى مرا نديده باشي
-
وا مگردان هيچ ازينها دم مزن
عاقبت پيدا شود آثار اين
در زمان از سوى ميدان نعره ها
شاه از آن هيبت برون جست آن زمان
از سوى ميدان چه بانگست و غريو
گفت عمران شاه ما را عمر باد
از عطاى شاه شادى مي كنند
گفت باشد كين بود اما وليك
گفت باشد كين بود اما وليك
-
تا نيايد بر من و تو صد حزن
چون علامتها رسيد اى نازنين
مي رسيد از خلق و پر مي شد هوا
پابرهنه كين چه غلغلهاست هان
كز نهيبش مي رمد جنى و ديو
قوم اسرائيليانند از تو شاد
رقص مي آرند و كفها مي زنند
وهم و انديشه مرا پر كرد نيك
وهم و انديشه مرا پر كرد نيك