دفتر سوم از كتاب مثنوى
ترسيدن فرعون از آن بانگ
اين صدا جان مرا تغيير كرد پيش مي آمد سپس مي رفت شه هر زمان مي گفت اى عمران مرا زهره نه عمران مسكين را كه تا كه زن عمران به عمران در خزيد هر پيمبر كه در آيد در رحم هر پيمبر كه در آيد در رحم از غم و اندوه تلخم پير كرد جمله شب او همچو حامل وقت زه سخت از جا برده است اين نعره ها باز گويد اختلاط جفت را تا كه شد استاره ى موسى پديد نجم او بر چرخ گردد منتجم نجم او بر چرخ گردد منتجم