مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 620
نمايش فراداده
دفتر سوم از كتاب مثنوىخواندن آن دو ساحر پدر را از گور و پرسيدن از روان پدر حقيقت موسى عليه السلام
-
بعد از آن گفتند اى مادر بيا
بردشان بر گور او بنمود راه
بعد از آن گفتند اى بابا به ما
كه دو مرد او را به تنگ آورده اند
نيست با ايشان سلاح و لشكرى
تو جهان راستان در رفته اى
آن اگر سحرست ما را ده خبر
هم خبر ده تا كه ما سجده كنيم
نااميدانيم و اوميدى رسيد
نااميدانيم و اوميدى رسيد
-
گور بابا كو تو ما را ره نما
پس سه روزه داشتند از بهر شاه
شاه پيغامى فرستاد از وجا
آب رويش پيش لشكر برده اند
جز عصا و در عصا شور و شرى
گرچه در صورت به خاكى خفته اى
ور خدايى باشد اى جان پدر
خويشتن بر كيميايى بر زنيم
راندگانيم و كرم ما را كشيد
راندگانيم و كرم ما را كشيد