از نظر اسلام هر چيزى كه عقل را زايل كند و موجب مستى، تخدير و خمارى گردد، حرام است.
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت شده كه فرمود:
آگاه باشيد كه استعمال هر چيز مست كننده و هر مخدّرى حرام است، و آنچه كه استعمال آن به مقدار زياد موجب مستى شود، استعمال اندك آن نيز حرام است، و بطور كلى استعمال هر چه عقل را بپوشاند، حرام است.
امّ السلمه همسر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) گويد: آن حضرت استعمال موادّى را كه موجب مستى و سستى شود، نهى كرد.
در روايات از ميان انواع مواد مخدر از «بنگ» نام برده شده و از اينجا معلوم مىشود كه استعمال آن در آن عصر رايج بوده است. اين گناه از نظر اسلام، گناه بزرگى محسوب مىشود، بگونهاى كه از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) روايت است كه فرمود:
كسى كه گناه استعمال بنگ را كوچك بشمرد، كافر است.
بنگى نسبت به مشروبخوار، رباخوار، زناكار و سخن چين از رحمت خدا دورتر است.
«بنگ» خصوصيتى ندارد و هر چه موجب تخدير شود، حرام است، بخصوص موادّى كه تخدير آنها بيشتر است.
با اينكه يكى از سنتهاى مهم اسلام، سلام كردن است. و بر افشاى سلام و به همه سلام كردن تأكيد شده است، ولى به منظور پيشگيرى از اعتياد و منزوى كردن افراد معتاد، از سلام كردن به آنها نهى شده است:
حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) در اين باره فرمود:
«سلّموا على اليهود و النّصارى و لاتسلّموا على آكل البنج»
به يهود و نصارا سلام كنيد، ولى به معتاد به بنگ، سلام نكنيد!
قماربازى و ميگسارى دو گناه رايج در عصر جاهليت بود. از اين رو، اسلام تحريم اين دو را با تدبير و بتدريج اعلام كرد.
قرآن كريم درباره فلسفه تحريم اين دو مىفرمايد:
جز اين نيست كه شيطان مىخواهد در شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينهتوزى بيفكند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد، با اين وصف آيا شما دست بردار هستيد؟!
اين آيه نشان مىدهد كه در عصر نزول قرآن، ترك اين دو گناه بزرگ براى مسلمانان بسيار مشكل بوده و بسادگى نمىتوانستند، ميگسارى و قماربازى را رها كنند. امّا با روشى كه اسلام در مبارزه با اين عادت زشت در پيش گرفت، پس از اعلام تحريم قطعى شراب و قمار، بساط ميگسارى و قماربازى در جامعه اسلامى آن روز بتدريج برچيده شد و اين بلاى خانمانسوز از بين مسلمانان رخت بربست.
مالى كه از راه دزدى به دست آيد، حرام است. مجازات دزد در اسلام با شرايطى كه در فقه گفته شده، قطع كردن چهار انگشت دست راست است.
كارهاى ديگرى همچون «زنا»، «لواط»، «استمنا» از گناهان بزرگ است و عقوبت شديد دارد كه از توضيح بيشتر چشم مىپوشيم.
هر چند گناهان در مقايسه با يكديگر به «كوچك و بزرگ» تقسيم مىشوند، ولى چون گناه بطور كلى، مخالفت با فرمان خداوند است، انسان حق ندارد هيچ گناهى را كوچك بشمرد.
پيامبراكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود: خداوند به حضرت عزير چنين وحى كرد:
به كوچكى گناه ننگريد، به كسى كه جرأت مخالفت با او كردهايد، نگاه كنيد!
كوچك بودن گناه يك مسأله است و كوچك شمردن آن مسألهاى ديگر. ترديدى نيست كه به عنوان مثال، نگاه شهوتانگيز به نامحرم، در مقايسه با تجاوز به نامحرم، كوچك است، ليكن كوچك شمردن اين گناه سبب مىشود كه انسان بتدريج به گناهان بزرگ مبتلا گردد.
امام رضا (عليه السلام) در اين زمينه فرمود:
گناهان كوچك، راههاى گناهان بزرگ است. كسى كه در گناه اندك از خدا بيم ندارد، در گناه بسيار نيز بيم نخواهد داشت.
روايات اسلامى با اينكه گناهان را به دو بخش بزرگ و كوچك تقسيم كردهاند، نسبت به كوچك شمردن گناهان كوچك، بشدت هشدار دادهاند.
پيامبر اسلام به عبدالله بن مسعود توصيه كرد:
هيچ گناهى را كوچك مشمار كه انسان وقتى در روز قيامت به گناهان خود مىنگرد، ديدگانش چرك و خون مىگريد!
امام صادق (عليه السلام) فرمود خداوند دوست دارد كه بنده در گناه بزرگ از او طلب عفو كند و دشمن دارد كه بنده، گناه اندك را كوچك شمارد.
اكنون كه به پايان فصل دانستنيهاى عملى تكليف رسيديم، بجاست نكته بسيار مهمى را كه توجه به آن براى همه بخصوص نوجوانان عزيز لازم است، بيان كنيم و آن مسأله «توبه» است.
ممكن است انسان ندانسته گناه كند يا واجبى را ترك كند يا حرامى را انجام دهد; در اين صورت بر او واجب است هر چه زودتر توبه كند.
امام على (عليه السلام) فرمود اگر مرتكب گناه شدى، در پاكسازى آن به وسيله توبه عجله كن.
توبه، گنهكار را از آلودگى پاك مىسازد، و ترك آن و ادامه گناه آدمى را به هلاكت ابدى گرفتار مىسازد.
امام على (عليه السلام) در اين زمينه فرمود:
اگر مردم هنگامى كه گناه كردند، توبه كنند و استغفار نمايند، گرفتار عذاب الهى نمىشوند و هلاك نمىگردند.
گنهكار هرگز نبايد از رحمت خداوند مأيوس باشد، زيرا نوميدى از رحمت خدا يكى از گناهان بزرگ است.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود:
بدون شك، شادمانى خداوند براى توبه بنده گنهكار، بيش از شادى عقيمى است كه صاحب فرزند مىشود و گمشدهاى كه به مقصد مىرسد، و تشنهاى كه به آب دست مىيابد.
قرآن كريم مىگويد: خداوند كسانى را كه از گناه توبه كنند، دوست دارد. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) توبه كننده را به عنوان «دوست خدا» معرفى كرده است، بخصوص اگر نوجوان باشد. متن سخن آن حضرت چنين است:
هيچ چيز نزد خداوند محبوبتر از جوان توبهكننده نيست.
توبه به معناى بازگشت به خداوند متعال است; كسى كه مـرتكب گناه مىشود، از راه خدا و مسير تكامل انسان و راه بهشت فاصله مىگيرد و توبه، بازگشت به اين راه و آشتى كردن با خداست.
امام على (عليه السلام) چگونگى اين بازگشت را چنين توضيح مىدهد:
توبه داراى چهار ستون است: پشيمانى دل، طلب آمرزش با زبان، انجام فرمان خداوند با اعضاى بدن و تصميم به تكرار نكردن گناه.
«رَبَّنا إننا سمعنا منادياً ينادى للإيمان أن آمنوا بربّكم فآمنّا ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيئاتنا و توفّنا مع الأبرار»
«ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قرة اعين واجعلنا للمتقين اماماً»