معاد

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 110/ 43
نمايش فراداده

 استاد : آن روايتي را كه شما مي گوييد ، تا ما نبينيم نمي توانيم توضيح بدهيم . ولي شايد اين طور بوده كه حضرت با خودشان ذكر مي گفته اند و او توجه داشته و مي خواسته بپرسد فايده ذكر گفتن چيست ، يا اينكه توجه نداشته كه حضرت تسبيح را كه مي گردانند يك تعداد معيني از ذكر را مي گويند و ايراد كرده است . حالا من نمي دانم كه واقعا حضرت با تسبيح بازي مي كرده اند و همان بازي كردن خودشان را توجيه كرده اند يا طور ديگري بوده است . تا من آن روايت را نبينم روي آن بحث نمي كنم .

 به هر حال ، آن روايت بر ضد حرف من هم نبود ، بلكه تأييد آن بود . من عرض كردم هيچيك از اينها لغو مطلق نيست كه ما خيال مي كنيم لغو مطلق است ، [ بلكه ] لغو نسبي است . مثلا در اينجا يكي از قوه هاي ما ( مثلا قوه خيال و واهمه ما ) تفريح و تفنني مي كند . نسبت به اينكه ما در همين وقت مي توانستيم يك كاري را روي نقشه عقلاني انجام دهيم كه بر آن كار اثر بهتر و بيشتري بار بشود و صرفا تفنن و تفريح يك قوه ما نباشد ، اين كار لغو و بيهوده است ، و انسان بايد هميشه تابع عقل خودش باشد نه تابع آنچه كه عادت و طبيعتش اقتضا مي كند . لهذا هر گناهي را كه انسان مرتكب مي شود ، گناه بودنش نسبي است ، يعني از جنبه يك انسان كه يك مجموعه است گناه است ، و الا از جنبه حيوانيت انسان [ اين طور نيست ]

. انسان مثلا در حالي كه با عضوي از اعضاي بدنش گناه مي كند ، اين عضو كه لذت مي برد ، با اين گناه به كمال خودش رسيده اما انسان يعني اين مجموعه اي كه بايد با يك نظام اداره شود چطور ؟ انسان كه مجموعه اي است كه بايد در يك نظام اداره شود بدبخت شده است . جامعه انسان چطور ؟ جامعه انسان هم بدبخت شده است . غرض اينكه آن مقداري كه جناب عالي فرموديد ، بر ضد سخن من نيست .

 مهندس بازرگان : در كتاب راه طي شده بيان شده است كه در جهنم و بهشت خلود است ، حالا اگر خلود بي نهايت هم نباشد ، نسبت به اين زمان بي نهايت است . از طرف ديگر در قرآن هست : " من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزي الا مثلها " ( 1 ) . خداوند مي فرمايد اگر كسي كار بدي بكند ، عين آن كار به او داده مي شود . مثلا اگر كسي يك نفر را بكشد ، كشتن يك نفس چه اندازه ضرر دارد ؟ به خود مقتول و

. 1 انعام / . 160