در اين فرض، بر اين باوريم كه پيامبر خدا با حساسيّت تمام، آينده امّت را روشن ساخته و پيشواى پس از خود را تعيين نموده است و نيز بر اين باوريم كه غدير، ماجرا و متن خطبه شكوهمند آن، تصريح و تأكيدى است بر آنچه پيامبر صلي الله عليه و آله آن را بارها اعلام داشت: ولايت و امامت على عليه السلام ؛ همان كسى كه از آغازين روزهاى زندگىاش، به خواست پيامبر صلي الله عليه و آله ، همبر او بود و شرك، جان پاكش را هرگز نيالود. كلام مولا عليه السلام در اين باره بسى شنيدنى است:
شما موقعيّت مرا نزد پيامبر خدا، به سبب خويشاوندىِ نزديك و منزلت ويژهام مىدانيد. به گاه كودكىام، مرا در دامنش مىنهاد و به سينهاش مىچسباند ودر بستر خويشجايم مىداد و مرا به تنَش مىسود و بوى خوش خويش را به من مىرساند و غذا را مىجَويد و لقمه لقمه در دهانم مىنهاد. از من، نه سخن دروغى شنيد و نه كار خطايى ديد.
بىترديد ، خداوند از همان اوانِ از شير گرفته شدنِ پيامبر صلي الله عليه و آله فرشتهاى بزرگ را از ميان فرشتگانش، شب و روز، همراه او ساخت تا با او راه بزرگوارى و محاسن اخلاقى را بپيمايد. و من در پى او بودم، همچون بچه شتر در پىمادرش. هر روز از اخلاق خود، نشانهاى برايم بر پا مىداشت و مرا به پيروىاش وا مىداشت.
[او] هر سال در غار حرا به خلوت مىنشست و تنها من بودم كه او را مىديدم، نه كس ديگرى. در آن روزگار، اسلام به هيچ خانهاى راه نيافته بود،