«دليلهايتان را بگوييد».
زيد گفت: او دختر برادرم است و من به او سزاوارترم. على عليه السلام گفت: دختر عمويم است و من او را [ از مكّه[ آوردهام. جعفر نيز گفت: دختر عمويم است و خالهاش نزد من است.
پيامبر صلي الله عليه و آله گفت: «جعفر! تو او را ببر كه از ديگران به ] نگهدارى [او سزاوارترى». پس گفت: «امّا تو ـ اى زيد! ـ آزاد شده منى و من، مولاى تواَم. و امّا تو ـ اى جعفر! ـ در خَلق و خُلق، شبيه منى. امّا تو ـ اى على!ـ براى من، به منزله هارون براى موسى هستى، جز در پيامبرى». 1
475.صحيح البخارى ـ به نقل از سعد بن ابى وقّاص ـ: پيامبر خدا به سوى تبوك 2 حركت كرد و على عليه السلام را به جاى خود نهاد. على عليه السلام گفت: آيا مرا در ميان كودكان و زنان مىنهى؟ گفت: «آيا خشنود نمىشوى كه براى من، به منزله هارون براى موسى باشى، جز آنكه پيامبرى پس از من نيست؟». 3 476.تاريخ دمشق ـ به نقل از جابر ـ: على عليه السلام را ديدم كه هنگام حركت پيامبر صلي الله عليه و آله
به سوى تبوك، به شتر او پناه آورده، مىگويد: مرا بر جاى مىنهى؟ [پيامبر صلي الله عليه و آله به او [گفت: «آيا خشنود نمىشوى كه براى من، به منزله هارون براى موسى باشى، جز
1 -
تاريخ دمشق: 42/170/8589. نيز، ر.ك: خصائص أميرالمؤمنين:
139/71. 2 - تبوك، منطقهاى در
ميانه راه مدينه و دمشق است كه در شمال غربى مدينه و جنوب دمشق،
واقع است. پيامبر صلي الله عليه و آله در سال نهم هجرى، سپاهى انبوه را براى به فرمان
آوردن عربهاى شمال، بدانجا برد؛ امّا جنگى درنگرفت. 3 - صحيح البخارى:
4/1602/4154، صحيح مسلم: 4/1871/31، مسند ابن حنبل:
1/386/1583.