در شعر نُصيب آمده است:
*و در غدير، غدير خم گفت:
* برادر كوچك من! تا كى در سفرى؟
*آيا نديدى كه تا وقتى در ميان مايى،
* مىخوابم و چون مىروى، نمىخوابم؟ 1
و نيز در شعر كُمَيت اسدى:
ولايت او را آشكار كرد. كاش اطاعت مىشد! 2 واژه «خُم» در لسان العرب به فتح «خ» ضبط شده است؛ ولى از ابن دُرَيد نقل كرده است كه: آن، خُم به ضمّ «خ» است. 3 ب ـ اين مكان به خاطر موقعيّت جغرافيايىاش «وادى خم» نيز ناميده مىشود. حازمى مىگويد: خُم، وادى ميان مكّه و مدينه در نزديكى جحفه است و در آن، گودالى است كه پيامبر خدا در آنجا سخنرانى كرد. اين وادى به وخامت (ناهموارىِ) بسيار، توصيف شده است. 4 اين نام، در حديثى كه ابن كثير آورده، چنين است: امامْ احمد مىگويد: عفّان، از ابو عوانه، از مغيره، از ابو عبيد، از ميمون (ابو عبد اللّه) براى ما نقل كرد كه او شنيده است زيد بن ارقم گفت: با پيامبر خدا در منزلى فرود آمديم كه «وادى خُم» ناميده مىشد. 5
1 - معجم ما
استعجم: 2
ولايت او را آشكار كرد. كاش اطاعت مىشد! 2
واژه «خُم» در لسان العرب به فتح «خ» ضبط شده
است؛ ولى از ابن دُرَيد نقل كرده است كه:
آن، خُم به ضمّ «خ» است. 3
ب ـ اين مكان به خاطر موقعيّت جغرافيايىاش «وادى
خم» نيز ناميده مىشود. حازمى مىگويد:
خُم، وادى ميان مكّه و مدينه در نزديكى جحفه است و در آن، گودالى است كه پيامبر خدا در آنجا سخنرانى كرد. اين وادى به وخامت (ناهموارىِ) بسيار، توصيف شده است.
4
اين نام، در حديثى كه ابن كثير آورده، چنين است:
امامْ احمد مىگويد: عفّان، از ابو عوانه، از مغيره، از ابو عبيد، از ميمون (ابو عبد اللّه) براى ما نقل كرد كه او شنيده است زيد بن ارقم گفت: با پيامبر خدا در منزلى فرود آمديم كه «وادى
خُم» ناميده مىشد. 5
1 - معجم ما
استعجم: 2
3 - لسان العرب: ماده «خمم». 4 - معجم البلدان: 2 / 389، معجم معالم الحجاز: 3 / 157. 5 - السيرة النبويّة، ابن كثير: 4 / 422.