دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 3 -صفحه : 325/ 39
نمايش فراداده

پيامبر صلي الله عليه و آله )» باور دارد و بر آن، تأكيد مى‏ورزد؛ امّا چون در فضايى سخن مى‏گويد كه حقايق، دگرسان شده و كسى اين حقيقت را نمى‏پذيرد، او با اهل سقيفه به جدال احسن مى‏پردازد و مى‏گويد: اگر «صحابى بودن» مى‏تواند شرط خلافت باشد، چرا افزون بر آن، «قرابت با پيامبر صلي الله عليه و آله » شرط نباشد؟ به اين معنا كه «وقتى صحابى بودن» با «قرابت با پيامبر صلي الله عليه و آله » همراه شد، دارنده آن، اولى خواهد بود. 1 اين استدلال را مى‏توان از جهاتى نااستوار دانست و متونى را ارائه داد كه نشانگر آن است كه استدلال امام عليه السلام به خويشاوندى با پيامبر صلي الله عليه و آله و نه همراهى و مصاحبت، براى دستيابى به خلافت بوده است:

1 . در سقيفه، هنگامى كه انصار براى دستيابى به خلافت، بر صحابى بودن خود استناد كردند، مهاجران و در رأس آنها ابو بكر و عمر، صحابى بودن را كافى ندانستند و قرابت با پيامبر صلي الله عليه و آله را هم شرط دانستند. عمر گفت:

به خدا سوگند، عرب، راضى نمى‏شود كه شما را امير گردانَد، در حالى كه پيامبرش از غير شماست؛ ولى از آن ابا ندارد كه امرش را به كسى بسپارد كه نبوّت، در ميان آنان و ولايت امر، از آنِ آنهاست و اين براى ما، بر هر كس از عرب كه مخالفت ورزد، حجّت آشكار و برهان روشنى‏است. چه‏كسى با سيطره و امارت محمّد كشمكش‏مى‏كند ـ در حالى‏كه ما، دوستان و عشيره اوييم، جز سرگشتگان در باطل، يا متمايلان به گناه و يا فروافتادگان در هلاكت؟!

در اين جلسه، ابو بكر نيز با تكيه بر قرابت با پيامبر صلي الله عليه و آله درباره شايستگى خود براى خلافت گفت:

مهاجران، نخستين كسانى بودند كه خدا را در زمين پرستيدند و به خدا و پيامبرش ايمان آوردند. آنان دوستان و خويشان پيامبر صلي الله عليه و آله بودند و پس از او،

مصادر نهج البلاغة و أسانيده: 4 / 152، تصنيف نهج البلاغة: 413 .