مريم مبالغه شد، مكنيد؛ بلكه مرا بندهخدا و پيامبر او بخوانيد».
سپس چنين به من خبر رسيده است كه كسى از ميان شما مىگويد: «به خدا سوگند، اگر عمر بميرد، با فلانى بيعت مىكنم».
كسى فريب اين را نخورد كه بگويد: «بيعت با ابو بكر ناگهانى بود؛ ولى [به نيكويى [پايان يافت» 1 .
بدانيد كه آن، اين گونه (ناگهانى) بود؛ ولى خدا شرّش را نگه داشت و در ميان شما، كسى مانند ابو بكر نيست كه گردنها در برابرش فرود آيند. هر كس بدون مشورت با مسلمانان، با كسى بيعت كند، بيعتكننده و بيعتشونده پيروى نمىشوند؛ چرا كه آن دو خود را به كشتن دادهاند. 2 ابن ابى الحديد، پس از نقل خطبه عمر از طبرى 3مىگويد: اين، حديثى است كه سيرهنويسان، بر آن اتّفاق نظر دارند و روايتهاى ديگر نيز با افزودههايى در اين باره هست.
مدائنى نقل مىكند كه چون ابو بكر، دست عمر و ابو عبيده را گرفت و به مردم گفت: «يكى از اين دو مرد را براى شما مىپسندم»، ابو عبيده به عمر گفت: «دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم» و عمر گفت: در اسلام، نادانى و لغزشى جز اين نداشتهاى! آيا اين را مىگويى، در حالى كه ابو بكر حاضر است؟
سپس عمر به مردم گفت: كدام يك از شما را خوش مىآيد كه بر قدمهايى كه پيامبر صلي الله عليه و آله براى نمازْ مقدّم داشت، مقدّم شود؟ [اى ابو بكر![ پيامبر خدا تو را براى دينمان پسنديد؛ آيا ما براى دنيايمان نپسنديم؟! سپس دستش را به سوى ابو بكر دراز كرد و با او بيعت نمود.
1 - اين، جملهاى است كه خودِ عمر، پيشتر، در جمع
مسلمانان گفته بود. ر.ك: حديث پيشين.(م) 2 - صحيح البخارى: 6/2503/6442، مسند ابن حنبل: 1/121/391 . 3 - تاريخ الطبرى: 3 / 203
.