بدانيد كه در آن (قرآن)، دانش آينده و گزارش گذشته است؛ درمان دردها و [برقراركننده] نظم ميان شماست.
و مكرّر به كارگزاران، توصيه مىكرد كه در انضباط ادارى بكوشند و نظم در امور را فراموش نكنند و آنچه را بايد انجام دهند، در زمانهاى مقرّر سامان دهند و لحظهها را با بىنظمى و به هم ريختگى تباه نسازند.
كارگزاران، بازوان اجرايى حاكمان، و عاملان اقامه عدل و بسط قانون در جامعه هستند. شايستگى، توانمندى، استوارگامى، و سلامت رفتارى آنان، بىگمان، مهمترين نقش را در سامانيابى جامعه در ابعاد مختلف خواهد داشت. از اين رو، در نگاه على عليه السلام ، در گزينش كارگزاران، فقط شايستگىها بايد حاكم باشد، و نه وابستگىها. «شايسته سالارى»، اصلِ اساسى گزينش در سياست علوى است. صلاحيت اخلاقى، اصالت خانوادگى، تخصّص و توانايى، بايد معيار گزينش باشد، نه وابستگىهاى سببى، نَسَبى، جناحى و مسلكى، آنهم با پيرايه سياسىاش.
بر اساس آموزههاى امام، مديران و مسئولان، در نظام اسلامى حق ندارند مناصب دولتى را بر اساس وابستگىهاى خانوادگى و يا سياسى تقسيم كنند. آنها حق ندارند كارهاى مردم را به كسانى بسپُرند كه اصالت خانوادگى ندارند؛ حق ندارند كسانى را بر كار بگمارند كه از مكرمتهاىِ اخلاقى و خوى نيكو به دورند؛ حق ندارند از كسانى كه توانايى لازم را ندارند و از تخصّص بايسته و نشاط مطلوب برخوردار نيستند، در امور اجرايى بهره گيرند. كارگزارى، امانت است و جز به امين نبايد سپرده شود.
امام بر اين باور بوده كه كارگزاران، بايد از حقوق مادّى كافى برخوردار باشند. از