امير مؤمنان ـ: عبد اللّه بن قعين گويد:... نزد امير مؤمنان آمدم و آنچه درباره خرّيت شنيده بودم و آنچه به پسرعمويش گفته بودم و آنچه را وى پاسخ داده بود، به على گزارش دادم.
فرمود: «او را رها كن. اگر حق را پذيرفت و بازگشت، او را بدين امر بشناسيم و از او بپذيريم، و اگر سر باز زد، او را بخواهيم».
گفتم: اى امير مؤمنان! چرا الان او را نمىگيرى تا از او وثيقه بستانى [و از شرّ او اطمينان حاصل كنى]؟
فرمود: «اگر با هر كسى كه او را متّهم مىكنيم، چنين رفتار كنيم، بايد زندانها را از آنان پُر سازيم و معتقد نيستم كه حمله به مردم و زندان كردن و كيفر دادن آنها روا باشد، مگر آنكه مخالفت با ما را آشكار سازند. 1
ر.ك: ج 6، ص 447 (شورش خرّيت بن راشد).
1726.امام على عليه السلام : آنكه به شخصى از روى ستم تازيانه زند، خداوند ـ تبارك و تعالى او را به تازيانه آتشين خواهد زد. 2
1727.امام على عليه السلام : دشمنترينِ بنده نزد خداوند، كسى است كه پشتِ مسلمانى را به ناحقْ برهنه كند، و كسى را كه او را نزده است، به ناحق كتك زند، و كسى را كه قصد كشتن او را نداشته است، بكشد. 3 1728.امام على عليه السلام ـ از نامهاش به مأموران خراج (ماليات) ـ: اگر خداوند براى ستم و بيداد كه از آن نهى فرمود، كيفرى كه از آن ترسند، نمىنهاد، پاداشى كه در پرهيز از
1 - الغارات:
1/333، و 1 / 335، بحارالأنوار: 33/407/628، شرح نهجالبلاغة:
3/129. 2 - دعائم الإسلام: 2/541/1927. 3 - دعائم الإسلام:
2/444/1551، تهذيب الأحكام: 10/148/588 .