مأمور دفاع از حقوق كشاورزان مىكرد.
به لحاظ شرايط اقليمى، جامعهاى كه على عليه السلام حكومت را در آن به پا داشته بود، زمينه «توسعه صنعتى» را نداشت. با اين همه، حضرت ـ با توجّه به نصوصى كه از آن بزرگوار گزارش كردهاند ـ ، اهميّت زيادى براى صنعتْ قائل بود و به صنعت و حرفه، صفت «گنج» مىداد. امام عليه السلام به كارگزارانش سفارش مىكرد تا از صنعتگران، به جد حمايت كنند و از صنعتگران مىخواست كه در به وجود آوردن صنايع، دقّت كنند و در استوارى و جودت صنايع بكوشند و هرگز «اتقان» و «احسان» كالا را فداى «سرعت» نسازند.
در صدر اسلام و نيز در اقتصاد دوران حكومت امامعلى عليه السلام ، تجارت، بيشترين نقش را داشت. از اين رو، ايشان از يك سو بر نشاط تجارى سفارش مىكرد و از سوى ديگر، بر لزوم حمايت از بازرگانان در ساختار حكومتى تأكيد مىورزيد و در نهايت، چگونگى تجارت و چهسانى حضور بازرگانان در صحنه مبادلات را تبيين مىكرد و آداب تجارت را بيان مىنمود.
بازار، تلاشهاى اقتصادى جامعه را عرضه مىكند. داد و ستد، در بازار شكل مىگيرد و بازاريان، به گونهاى مستقيم، با مردم در پيوندند. سلامت بازار، سلامت داد و ستد را درپى خواهد داشت و بهرهورى درست مردم از فرايند تلاشهاى اقتصادى و معيشتى را. بىگمان، اوّلين ضرر ناهنجارى در روابط نادرست در داد و ستد بازار، متوجّه مردم خواهد بود.