دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 4 -صفحه : 369/ 8
نمايش فراداده

رام‏سازى «تن»ها و سلطه بر افراد و چيرگى بر گُرده‏ها. چنان تفسيرى از حكومت، چه نيازى به توسّل به ابزار نامشروع سياسى دارد. قدرت در نگاه او جز براى احقاق حق، قداستى ندارد تا براى حفظ آن، به شيوه‏هاى باطلْ چنگ بيفكند. تصرّف دل‏ها راهى جز استفاده صحيح از شيوه‏ها و راه سپردن بر اساس ارزش‏ها ندارد. سياست‏هاى نامشروع و باطلگرايانه، شايد روزگارى كوتاه، با جست و خيزْ سلطه بيافرينند و آن را ادامه دهند؛ امّا هرگز دوام نخواهند آورد و براى مردم، جز زيان، چيزى نخواهند داشت كه:

لِلحَقِّ دَولَةٌ ولِلباطِلِ جَولَةٌ. 1 حقّ را دولتى است، و باطل را جولانى.

اصلاحات علوى

با اين نگرش به حكومت و حاكميت، و با اين تفسير از سياست، على عليه السلام زمام امور را به دست مى‏گيرد و بر اين اساس، پس از دست يافتن به قدرت سياسى، بى‏درنگ، اصلاحات حكومتى را با شعار «عدالت اجتماعى و اقتصادى» آغاز مى‏كند. او هدف از پذيرش حكومت را «ايجاد اصلاحات و احقاق حقوق پايمال شده» اعلام كرده بود. على عليه السلام بر اين باور بود كه آنچه در روزگار پيش از وى و پس از پيامبر خدا روى داده، جامعه را يكسر ديگرگون كرده است و ارزش‏ها ديگرسان شده و آنچه نام «حكومت اسلامى» را يدك مى‏كشد، با آنچه پيامبر خدا آن را پى نهاده بود، بس ناهمگون است و فاصله زيادى دارد. على عليه السلام در آغازين بيان رسمى خود در مسند خلافت، تصريح مى‏كند كه آنچه انجام مى‏شده است، با سيره و سنّت پيامبر خدا، ناسازگار بوده، وضع موجود، قابل تحمّل نيست و ارائه راهى نو و شيوه‏اى استوار، ضرورى است، و آن، نه «سنّت شيخين» كه «سنّت علوى و

الكافى: 2 / 447.