دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 4 -صفحه : 369/ 93
نمايش فراداده

على بن ابى طالب عليه السلام آمدند و جمعيّت، براى بيعتْ گِرد او اجتماع كردند. سپس على عليه السلام فرمود: «اين امر، به دست شما نيست؛ بلكه حقّ بَدريان است كه بيعت كنند». آن‏گاه فرمود: «طلحه و زبير و سعد كجايند؟». پس آنان آمدند و بيعت كردند و سپس مهاجران و انصار و ديگر مردمان، بيعت كردند. اين واقعه، در روز جمعه سيزدهم ذى حجّه سال سى و پنجم اتّفاق افتاد.

نخستين كسى كه بيعت كرد، طلحه بود. انگشتان [دست] وى معلول بود. على عليه السلام ، آن را به فال بد گرفت و فرمود: «چه قدر شايسته است كه اين بيعت، شكسته شود!». 1

1300.المناقب ـ به نقل از سعيدبن مسيّب ـ: على عليه السلام بيرون رفت و وارد خانه‏اش شد. مردم، با شتاب، به سوى وى آمدند و صحابيان پيامبر خدا شعار مى‏دادند كه: «على، اميرمؤمنان است»، تا آن‏كه به خانه وى وارد شدند و گفتند: با تو بيعت مى‏كنيم. دستت را دراز كن. چاره‏اى از زمامدار نيست.

آن‏گاه على عليه السلام فرمود: «اين، در اختيار شما نيست. اين، حقّ بدريان است. هر آن‏كس كه اهل بدر بدو راضى شوند، خليفه خواهد بود». كسى از بدريان نماند، جز آن كه نزد على عليه السلام آمد. آن‏گاه گفتند: ما كسى را جز تو سزاوارتر بر امرِ حكومت نمى‏دانيم. دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنيم.

سپس على عليه السلام فرمود: «طلحه و زبير كجايند؟». نخستين كسى كه بيعت كرد، طلحه بود كه با دستْ بيعت نمود. انگشتان [دست] طلحه، معلول بود. على عليه السلام آن را به فالِ بد گرفت و فرمود: «چه قدر سزاوار است كه اين بيعت، شكسته شود!». سپس زبير، سعد و ياران پيامبر صلي الله عليه و آله بيعت كردند. 2

1 -  العقد الفريد: 3/311. 2 -  المناقب: 49/11، اُسد الغابة: 4/107/3789، كشف الغمّة: 1/78 .