هنگامى كه اميرمؤمنان با سپاه خود از ذو قار حركت كرد، صعصعة بن صوحان را به سوى طلحه، زبير و عايشه فرستاد و با او نامهاى بود كه در آن، از فتنهانگيزى آنان سخن رفته بود و رفتار كينهجويانه و مزوّرانه آنان را نسبت به عثمان بن حنيف، گوشزد مىكرد و آنها را از عاقبت رفتارشان برحذر مىداشت. صعصعه بازگشت و چنين گزارش داد: گروهى را ديدم كه جز پيكار با تو، چيزى نمىخواهند. 1 نيروهاى دو طرف، براى پيكارْ آماده شدند، در حالىكه امام على عليه السلام يارانش را از شروع پيكار، منع مىكرد و در آغاز، تلاش داشت كه فتنهجويان را از جنگ، باز دارد.
گفتگوهاى امام عليه السلام با سران لشكر جمل و سپاهيان آن، قابل توجّه است. او تمام سعى خود را در راه حفظ آرامش و جلوگيرى از برافروخته شدن آتش جنگ بهكار گرفت. 2 از اين رو، نامههايى به سران لشكر نوشت و آنان را بر به وجود نيامدن
1 - الجمل: 313 و
314. نيز، ر. ك: الأخبار الطوال: 147. 2 - قرب الإسناد: 96/327، تفسير
العياشى: 2/77/23.