است. از آنان كه نزد تو هستند، بيعت گير و با گروهى از يارانت نزد من آى. والسلام! 1 2370.شرح نهج البلاغة: هنگامى كه با على عليه السلام بيعت شد، براى معاويه چنين نوشت: «پس از حمد و سپاس خداوند؛ به درستى كه مردم، عثمان را بدون رايزنى با من به قتل رساندند و با مشورت خودشان، با من بيعت كردند و گِردِ من آمدند. هرگاه نامهام به تو رسيد، براى من از مردم، بيعت بگير و نمايندگانى از بزرگان شام را از سوى خودت نزد من روانه كن». 2
2371.تاريخ الطبرى ـ در گزارش نامه امام على عليه السلام به معاويه و ابو موسى ـ : فرستاده اميرمؤمنان به سوى معاويه، سبره جُهَنى بود. او نزد معاويه رفت؛ ولى معاويه، نه نامهاى مىنوشت و نه پاسخى مىداد و فرستاده را نمىپذيرفت و هر گاه فرستاده از او جواب مىخواست، تنها اين اشعار را مىخواند:
*مانند دژى استوار بمان يا دستم را
* در جنگى خانمانسوز كه آتش برافروزد، بربند.
*جنگى با همسايگان و فرزندانتان كه
* كشتن فاجعهبار آنان، موى سر و گيجگاه را سپيد كند.
*جنگى كه زير دستان و بالا دستان را خسته كند
* و براى آن، جز ما سرپرستى و داورى يافت نشود.
هرگاه جُهَنى تقاضاى نوشتن پاسخ نامه را مىكرد، معاويه بيش از اين اشعار،
1 - نهج البلاغة: نامه 75، بحار الأنوار:
32/365/340. 2 - شرح نهج البلاغة: 1/230.