دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 6 -صفحه : 439/ 111
نمايش فراداده

برخى نيز گمان مى‏كنند تو در نبرد با شاميان، دچار ترديدى.

گفت: «تا امروز، چه زمان جنگ را ناخوش داشته‏ام؟ شگفتا كه به وقت نوخاستگى و شادابى، دوستار جنگ بوده باشم و به گاه پيرى، پس از سپرى شدن عمر و نزديك شدن مرگ، از آن بيزار گردم!

و امّا اين كه در جنگ با اين قوم به شك افتاده باشم؛ اگر چنين بود، بايد در جنگ با اهل بصره نيز به شك مى‏افتادم. به خدا سوگند، پيدا و پنهانِ اين موضوع را كاويدم و ديدم تنها راه، جنگيدن است و اگر چنين نكنم، از خدا و پيامبرش سر پيچيده‏ام.

امّا اين كه با ايشان تأنّى به خرج مى‏دهم، بدان اميد است كه هدايت يابند يا دست كم گروهى از ايشان هدايت پذيرند. همانا پيامبر خدا در جنگ خيبر، مرا فرمود: "هر آينه اگر خداوند به واسطه تو يك نفر را هدايت كند، برايت بهتر است از همه آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد"». 1 2464.امام على عليه السلام ـ برگرفته كلام او، آن‏گاه كه يارانش در خواستن اذن جنگ در صِفّين شتاب مى‏ورزيدند ـ: امّا اين كه گفتيد: آيا اين همه تأخير براى ناخوشايند داشتنِ مرگ است؟ به خدا سوگند، برايم فرقى نمى‏كند كه من به سوى مرگ درآيم يا مرگ به سوى من روان شود.

و امّا اين سخنتان كه شاى    د در جنگ با شاميان به شك افتاده‏ام؛ سوگند خداى را، هيچ روزى جنگ را به تأخير نيفكنده‏ام، مگر از آن رو كه اميدوار بوده‏ام دسته‏اى از ايشان به من بپيوندند و هدايت پذيرند و از نورِ من بينايى گيرند. و اين، براى من دوست‏داشتنى‏تر از آن است كه ايشان را در عين گم‏راهى‏شان بكُشم، هر چند به هر حال، به جُرمِ گناهانشان گرفتار خواهند گشت». 2

1 -  شرح نهج‏البلاغة: 4/13، بحارالأنوار: 32/447.

2 - نهج‏البلاغة: خطبه 55، بحارالأنوار: 32/556/464.