ناخوش دارند. اين را مىگويم و از خداوند بزرگ براى خود و شما آمرزش مىجويم.
جاسوسان معاويه، خطبه اشعث را به آگاهىاش رساندند. وى گفت: «سوگند به پروردگار كعبه، به صواب رفته است. اگر فردا ما با هم رويارو شويم، روميان به كودكان و زنان ما ميل كنند و پارسيان نيز بر زنان و كودكان عراقيان طمع ورزند.جز اين نيست كه اين را بخردان و انديشهورزان در مىيابند. قرآنها را بر لبه نيزهها بنديد!».
پس شاميان به جنبش درآمدند و در سياهىِ شب، بانگ برآوردند: اى عراقيان! اگر شما ما را بكشيد، فرزندان ما چه كسى را دارند؛ و اگر ما شما را بكشيم، فرزندان شما چه كسى را؟ خدا را، خدا را! درباره بازماندگان انديشه كنيد. 1
2571.مهج الدعوات ـ به نقل از سعد بن عبد اللّه، كه گفت: پيش از برافراشته شدنِ قرآنهاى شريف، على ـ درودهاى خدا بر او باد ـ چنين دعا كرد. راوى پيش از نقل دعا، سخنى به اين مضمون گفت: ابليس فريادى برآورد كه برخى از سپاهيان شنيدند. به معاويه و يارانش گوشزد كرد كه قرآنهاى فرازمند را به حيلهگرى برفرازند؛ و خوارج نيز به سود معاويه و در مسير شبههافكنىهايش اين نداى ابليس را اجابت كردند. آنگاه، سپاه معاويه قرآنها را برافراشتند و بدينسان، ياران امير مؤمنان دچار اختلاف شدند ـ:
«بار خدايا! تو را مىخواهم كه از سختىِ بلا و سرزنش دشمنان به سلامت برون آيم.
وقعة صفّين: 480، شرح نهجالبلاغة: 2/214.