نه! به خدا سوگند ، همانا ايشان نطفههايى هستند در صُلبهاى مردان و زهدانهاى زنان. هر زمان يكى از آنان سر برون مىآورد، سرش قطع مىشود، تا كسى از آنها باقى نمانَد، جز مشتى دزد و غارتگر.
چنين است كه بايد بيش از هر چيز به روانشناسى مارقين پرداخت و ريشههاى «تعمّق» را كاويد و زمينههاى اين تندروى را يافت، تا مگر عبرتى باشد براى روزگار كنونى و همه عصرها.
در ريشهيابى جريان تعمّق، جهل را بايد آغازين عامل برشمرد. در روايات اسلامى بر اين نكته تصريح شده است. على عليه السلام افراط و تفريط، و تندروى و كندروى را برخاسته از جهل دانسته و فرموده است:
لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفرِطا أو مُفَرِّطا. 1 نادان را جز افراطكار يا تفريطگر نخواهى يافت.
چنين است كلام حضرت باقر عليه السلام كه ريشه تندروى خوارج و موضع افراطگرايانه آنان را جهل تلقّى كرده است. اسماعيل جُعْفى مىگويد: از امام باقر عليه السلام درباره آن مقدار از دين كه حتما بايد هر كسى بداند پرسيدم. فرمود:
الدّينُ واسِعٌ، ولكِنَّ الخَوارِجَ ضَيَّقوا عَلى أنفُسِهِم مِن جَهلِهم. 2 دين، گسترده است؛ ولى خوارج به خاطر نادانى خود، آن را بر خويش تنگساختند.
اين همان نكتهاى است كه امام على عليه السلام در تحليل روانى و فكرى خوارج و علّت تندروىها و گرايشهاى افراطى آنان بر آن تأكيد ورزيده و فرموده است:
1 - نهجالبلاغة: حكمت 70، بحارالأنوار:
1/159/35. 2 - الكافى:
2/405/6، تهذيب الأحكام: 2/368/1529، كتاب من لا يحضره الفقيه: 1/257/791.