دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 6 -صفحه : 439/ 297
نمايش فراداده

نه! به خدا سوگند ، همانا ايشان نطفه‏هايى هستند در صُلب‏هاى مردان و زهدان‏هاى زنان. هر زمان يكى از آنان سر برون مى‏آورد، سرش قطع مى‏شود، تا كسى از آنها باقى نمانَد، جز مشتى دزد و غارتگر.

چنين است كه بايد بيش از هر چيز به روان‏شناسى مارقين پرداخت و ريشه‏هاى «تعمّق» را كاويد و زمينه‏هاى اين تندروى را يافت، تا مگر عبرتى باشد براى روزگار كنونى و همه عصرها.

يك. جهل

در ريشه‏يابى جريان تعمّق، جهل را بايد آغازين عامل برشمرد. در روايات اسلامى بر اين نكته تصريح شده است. على عليه السلام افراط و تفريط، و تندروى و كندروى را برخاسته از جهل دانسته و فرموده است:

لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفرِطا أو مُفَرِّطا. 1 نادان را جز افراطكار يا تفريطگر نخواهى يافت.

چنين است كلام حضرت باقر عليه السلام كه ريشه تندروى خوارج و موضع افراطگرايانه آنان را جهل تلقّى كرده است. اسماعيل جُعْفى مى‏گويد: از امام باقر عليه السلام درباره آن مقدار از دين كه حتما بايد هر كسى بداند پرسيدم. فرمود:

الدّينُ واسِعٌ، ولكِنَّ الخَوارِجَ ضَيَّقوا عَلى أنفُسِهِم مِن جَهلِهم. 2 دين، گسترده است؛ ولى خوارج به خاطر نادانى خود، آن را بر خويش تنگ‏ساختند.

اين همان نكته‏اى است كه امام على عليه السلام در تحليل روانى و فكرى خوارج و علّت تندروى‏ها و گرايش‏هاى افراطى آنان بر آن تأكيد ورزيده و فرموده است:

1 -  نهج‏البلاغة: حكمت 70، بحارالأنوار: 1/159/35.

2 - الكافى: 2/405/6، تهذيب الأحكام: 2/368/1529، كتاب من لا يحضره الفقيه: 1/257/791.