نخستين شاخه تَعَمُّق (تندروى) و تنسُّكهاى جاهلانه، خود بزرگبينى و خودپسندى (عُجب) است. قُرّاء بهدليل افراط در تعبّد و تنسّك و اين افراط را ارزشى مهم تلقى كردن، به اين بيمارى زشت گرفتار آمدند و بر اثر اين بيمارى چنين پنداشتند كه هيچكس بهتر از آنها نيست. چنين است كه پيامبر صلي الله عليه و آله در مقامى براى آن كه درون ناپيداى يكى از آنان را در پيشديدش بنهد، از او پرسيد:
أ قُلتَ فى نَفسِكَ حينَ وَقَفتَ عَلَى المَجلِسِ: «لَيسَ فِى القَومِ خَيرٌ مِنّى»؟
قالَ: نَعَم. 1 آيا وقتى وارد مجلس شدى پيش خود گفتى كه: «در بين جمع، بهتر از من كسى نيست؟».
گفت: آرى.
حضرت مىخواست بدو نشان دهد كه به بيمارىِ خودبزرگبينى و خودپسندى مبتلاست. و در باره او و همانندهايش فرمود:
إنَّ فيكُم قَوما يَدأَبونَ ويَعمَلونَ حَتّى يُعجِبُوا النّاسَ وتُعجِبَهُم أنفُسُهُم. 2 بين شما گروهى هستند كه پشت كار را مىگيرند و كار انجام مىدهند، به گونهاى كه مردم را به شگفتى وا مىدارند و خود نيز مغرور مىگردند.
عُجْب درميان بيمارىهاى اخلاقى خطرناكترين آنهاست. اين ويژگى اگر در كسى پيشروى كند، غيرقابل علاج خواهد بود و هلاكت را درپى خواهد داشت. كلام امام صادق عليه السلام نشانگر اين حقيقت است:
1 - ر. ك: مسند أبى يعلى: 1 / 90، سنن الدار قطنى: 2 / 41، فتح البارى: 12 /
289. 2 - فتح
البارى: 12/289.