كنار اين مجلس ايستادى، در دل خويش نگفتى: در ميان اين افراد، كسى بهتر از مننيست؟!».
گفت: آرى. 1
او در آشوب نهروان، فرماندهى خوارج را بر عهده داشت. از گذشته وى، اطّلاعاتى در دست نداريم؛ امّا مىدانيم كه در آغاز شكلگيرى جريان خوارج، وى در سِمت فرماندهى نبود؛ بلكه پيشنماز، ابن كَوّاء بود و فرمانده جنگ، شَبَث بن رِبعى. 2 سپس اين دو از خوارج جدا گشتند و ايشان ناچار شدند كه در جستجوى فرماندهى تازه براى خود برآيند. 3 نامزدهاى فرماندهى از اين قرار بودند: زيد بن حُصَين، حرقوص بن زُهَير، حمزة بن سنان و شُرَيح بن اَوفى. امّا ايشان فرماندهى را نپذيرفتند و اميرى بر عهده عبداللّه بن وَهْب نهاده شد. 4 وى خوارج را براى جنگ سازمان مىداد و در سخنرانىهاى شور انگيزش، ايشان را به جنگ فرا مىخوانْد و آنان را از گفت و شنود با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام و گوش سپردن به خطبههاى وى، بر حذر مىداشت. 5 برخى متون تاريخى دلالت دارند كه او در راهى كه براى خود برگزيده بود،
1 - مسند أبىيعلى: 4/154/4113. نيز، ر. ك: مناقب آل أبى طالب:
3/187. 2 - تاريخ الطبرى: 5/63، مروج الذهب:
2/405، الكامل فى التاريخ: 2/393. 3 - أنساب الأشراف: 3/136، الفتوح: 4/254. 4 - أنساب الأشراف:
3/134 و 137، تاريخ الطبرى: 5/75، الكامل فى التاريخ: 2/399. 5 - صحيح
مسلم: 2/748/156، سنن أبىداود: 4/245/4768.