دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 6 -صفحه : 439/ 401
نمايش فراداده

توايم؛ و اگر تن ندهى، از تو كناره مى‏گيريم و يكْ‏پارچه، با تو به جنگ برمى‏خيزيم، كه همانا خداوند، خيانت‏پيشگان را دوست نمى‏دارد.

على عليه السلام گفت: «تندبادى شما را فرا گيرد و از شما هيچ كس باقى نمانَد! آيا پس از ايمان آوردنم به پيامبر خدا و هجرتم با وى و جهادم در راه خدا، به كفر خويشتن گواهى دهم؟! اگر چنين كنم، هر آينه به گم‏راهى افتم و از رهيافتگان نباشم». سپس از ايشان روى گردانْد. 1 2717.تاريخ بغداد ـبه نقل از جابرـ: همانا در روز نهروان شاهد بودم كه على عليه السلام ، چون آن جماعت را ديد، به يارانش گفت: «باز ايستيد!». سپس ايشان را ندا داد: «كشندگان عبد اللّه‏ بن خبّاب را به ما سپاريد تا قصاصشان كنيم» ـو عبد اللّه‏، كارگزار على عليه السلام در نهروان بودـ.

گفتند: ما، همه، او را كشتيم! 2

6 / 2

خطابه امام در ميان صف دو سپاه

2718.الأخبار الموفّقيّات ـ به نقل از على بن صالح ـ: چون صف دو سپاه در نهروان آرايش نظامى گرفتند، امير مؤمنان على بن ابى طالب، ميان دو صف آمد و سپس گفت: «امّا بعد؛ اى جماعتى كه رسمِ ستيزه و گم‏راهى به شورشتان وا داشته و خواهش نَفْس و انحراف، از حق دورتان كرده است! همانا بيمتان مى‏دهم كه فردا صبحگاهان، بر كناره اين نهر يا كرانه اين صحرا بى‏جان بيفتيد، بى آن كه از پروردگارتان دليلى روشن و حجّتى آشكار داشته باشيد. آيا من شما را از اين داورى نهى نكردم و برحذر نداشتم و آگاهتان نكردم كه فريبگرى و نيرنگ‏ورزىِ ايشان است؟

1 -  تاريخ الطبرى: 5/84، الكامل فى التاريخ: 2/404، الأخبار الطوال: 207.

2 -  تاريخ بغداد: 7/237/3729. نيز، ر. ك: السنن الكبرى: 8/320/16767.