دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 6 -صفحه : 439/ 55
نمايش فراداده

بر منبر نهاد و خبر را با نوشتن نامه به آگاهىِ شهرها و روستاها رسانيد. همراه آن پيراهن، انگشتانِ نائله، همسر عثمان نيز بود؛ دو انگشتِ قطع شده از مفصل و بخشى از كف دست و دو انگشتِ بريده از بيخ و نيمى از انگشت شست.

مردم براى ديدن به سوى پيراهن گسيل شدند و چندى گريستند، در حالى كه پيراهن بر منبر قرار داشت و انگشتان از آن آويزان بود. مردان شام سوگند خوردند كه هرگز با زنان خويش درنياميزند و آبِ غسل، جز براىِ رفعِ احتلام، به بدنشان نرسد، و بر بستر نيارامند تا آن‏گاه كه يا كشندگان عثمان و ياورانشان را بكشند و يا جانشان را از كف بدهند. پس چندى پيرامون پيراهن ماندند، در حالى كه هر روز پيراهن بر منبر نهاده مى‏شد و گاه آن را آشكار مى‏ساختند و گاه مى‏پوشاندند. و انگشتانِ نائله از رشته‏هاى آن آويزان بود. 1 2415.وقعة صِفّين ـ به نقل از عمر بن سعد ـ: معاويه در دمشق، منبر مسجد دمشق را با پيراهن خون‏آلود عثمان پوشانيده بود و گرداگردِ منبر، هفتاد هزار بزرگْ‏سال مى‏گريستند و اشكشان در سوگ عثمان خشك نمى‏شد. همين كه خبر رفتن امام على عليه السلام به نخيله و بر پا كردن لشكرگاه در آن نقطه به معاويه رسيد معاويه براى شاميان به سخن ايستاد و چنين گفت:

اى مردم شام! شما سخن مرا درباره على ناراست مى‏شمرديد. اكنون حال وى بر شما آشكار گشته است. خداى را سوگند، جز او كسى خليفه شما را نكشته است. اوست كه به قتل او فرمان داد و مردم را بر او شوراند و كشندگانش را پناه داد؛ همانان كه سپاهيان و ياران و ياوران اويند و وى ايشان را روانه شهر و ديارتان كرده تا شما را نابود كنند.

اى مردم شام! خدا را، خدا را، درباره عثمان در نظر بگيريد! من ولىّ عثمان و

تاريخ الطبرى: 4/562، الكامل فى التاريخ: 2/359. نيز، ر. ك: البداية والنهاية: 7/228.