نخستين دليل فاصله گرفتن مردم از امام على عليه السلام ، تفاوت بنيادين دو گونه نگاه به حكومت بود. به واقع، اين دو نگاه، تضادّى اصولى در انگيزهها و هدفها داشت.
بخش عظيمى از مردمِ شركت كننده در خيزش عليه عثمان (بويژه شمارى از نقشآفرينان آن حركت، مانند طلحه و زبير)، در پى باز گرداندن جامعه به سيره و سنّت نبوى نبودند. آنان، براى حاكميت يافتن ارزشهاى اصيل اسلامى، شمشير نمىزدند. انحصارطلبىهاى حزبى و تصميمگيرىهاى قبيلهاى بنى اميّه در حكومت ـكه از مجراىِ حكومت عثمان شكل مىگرفت، آنان را به ستوه آورده بود. براى آنها هدف از برچيدن بساط عثمان و بيعت با على عليه السلام ، به واقع، گشودن اين گره و حلّ اين مشكل بود؛ گرچه در شعار، چيز ديگرى مىگفتند.
امّا امام على عليه السلام بعد از آن همه اصرار مردمان و انكار و تن زدنهاى او، زمام خلافت را به دست گرفت، تا مگر حقّى را بازستاند و جامعه را به سيره و سنّت نبوى باز گرداند و ارزشهاى اصيل اسلامى فراموش شده در اجتماع را زنده گرداند و در تمام زمينههاى ادارى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و قضايى، اصلاحات را بگستراند. او از جمله، در يكى از آغازين خطابههاى خود، چشمانداز اين دگرسانى را بازگفته است.
به ديگر سخن، مردم را، كششها و كوششهاى مادّى و دنيوى برمىانگيخت، و