دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 7 -صفحه : 344/ 17
نمايش فراداده

خدايا! من اينان را به ستوه آوردم، اينان هم مرا خسته كردند. من از آنان بيزارم و آنان از من.

خدايا! هيچ اميرى را از اينان خرسند مساز و اينان را هم از هيچ حاكمى راضى مگردان. دل‏هايشان را آب كن، آن‏گونه كه نمك در آب، ذوب مى‏شود.

به خدا سوگند، اگر گريز و گزيرى از سخن گفتن و نامه نوشتن داشتم، نه با شما سخن مى‏گفتم و نه فرمانى مى‏نوشتم. براى هدايت شما آن‏قدر ملامت كردم كه از زندگى سير شدم. همه حرف‏هايم را با گفتارى مسخره‏آميز پاسخ مى‏دهيد، از روى گريز از حق و گرايش به باطل؛ باطلى كه هرگز خداوند، دين را با اهل آن قوّت نمى‏بخشد. به يقين مى‏دانم كه شما جز زيان بر من نمى‏افزاييد.

هر چه شما را به پيكار با دشمنتان فرمان دادم، به زمين چسبيديد و سنگين شديد و همچون بدهكارى كه امروز و فردا مى‏كند، درخواستِ مهلت و تأخير كرديد. در گرماى تابستان گفتم: بكوچيد، گفتيد: هوا بسيار گرم است! در سرما گفتم: بكوچيد، گفتيد: هوا بسى سرد است! همه اينها گريز از بهشت است. اگر از گرما و سرما ناتوانيد، از سوزش شمشير، ناتوان‏تر و ناتوان‏تر خواهيد بود. إنا للّه‏ وإنا إليه راجعون!

اى كوفيان! خبر وحشتناكى به من رسيده است، اين‏كه سفيان بن عوف غامدى، شبانه با چهار هزار نفر به شهر انبار 1 هجوم آورده و غارت كرده است، آن‏گونه كه به روميان و خَزَريان حمله مى‏برند. فرماندار من ابن حسّان و جمعى از مردان شايسته و اهل عبادت و بزرگوار را كشته است ـ كه خدا در بهشت، جايشان دهد و شهر را بر سپاه خود مباح اعلام كرده است.

انبار، شهرى كوچك كه در دوره ساسانيان آباد بود. آثار بر جاى مانده آن در شصت كيلومترى غرب بغداد ديده مى‏شود. چون محل نگهدارى گندم، جو و علوفه اسب‏هاى سپاهيان بود، انبار ناميده مى‏شد؛ وگرنه ايرانيان به آن فيروز شاپور مى‏گفتند. اين شهر در سال 12 هجرى به دست خالد بن وليد فتح شد. سفّاح، نخستين خليفه عبّاسى مدّتى آن جا را مقرّ خلافت خويش قرار داد.