مرگ فرستاده مىشوند و آنان نگراناند». 1
2762.امام على عليه السلام ـ در نكوهش ياران نافرمان خويش ـ: خدا را سپاس بر امرى كه فرمان داد و بر كارى كه مقدّر كرد و بر اينكه مرا گرفتار قومى چون شما كرد كه هرگاه فرمان دادم، پيروى نكرديد و آنگاه كه خواندم، پاسخ نداديد. اگر شما را مهلت دهند، به ياوهها مىپردازيد و اگر جنگ پيش آيد، سست مىشويد. اگر مردم بر گِرد پيشوايى فراهم آيند، طعنه مىزنيد و اگر گرفتار سختى شويد، بازپس مىگرديد.
دشمنتان بىپدر باد! در يارى كردنتان و جهاد در راه حقّتان منتظر چيستيد؟ مرگ يا ذلّت؟ به خدا سوگند، اگر روز مرگم فرارسد ـكه حتما خواهد آمد، ميان من و شما جدايى خواهد افكند، در حالى كه از همنشينىتان بيزارم و با وجود شما اندك و تنهايم.
خدا خيرتان دهد! آيا آيينى نيست كه شما را گِرد آورد؟ و آيا غيرتى نيست كه شما را برانگيزد؟ آيا شگفت نيست كه معاويه، جفاكاران فرومايه را فرامىخوانَد و بىآن كه به آنان كمك و بخششى كند، پيروىاش مىكنند، ولى شما را ـ كه يادگار اسلام و بازمانده مردميد ـ با كمك مالى و بخشش فرا مىخوانم و ليكن از گِرد من پراكنده مىشويد و بامن ناسازگارى مىكنيد؟! نه فرمانى خشنود كننده از سوى من شما را مىرسد، تا از آن راضى شويد و نه خشمى كه بر محور آن گرد آييد. همانا محبوبترين چيزى كه ديدارش كنم، مرگ است.
به يقين، كتاب الهى را به شما آموختم و با حجّت و برهان در ميانتان داورى كردم و آنچه را نمىشناختيد، به شما شناساندم و آنچه را ناگوارانه بيرون مىافكنديد، برايتان گوارا ساختم. كاش كور مىديد و خفته بيدار مىگشت!
نهجالبلاغة: خطبه 39.