دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

جلد 7 -صفحه : 344/ 5
نمايش فراداده

چند روز آن‏جا ماندند وسپس به تدريج از لشكرگاه خود گريختند و جز گروهى انگشت‏شمار از چهره‏هاى برجسته، همه وارد شهر شدند و اردوگاه خالى شد. امام عليه السلام چون چنين ديد، وارد كوفه شد و تصميم او در مورد رفتن به نبرد، شكسته شد. 1

2751.الغارات ـ به نقل از طارق بن شهاب ـ: على عليه السلام از جنگ نهروان بازمى‏گشت. در جايى از مسير، مردم را فراخواند تا گرد آمدند. حمد و ثناى الهى گفت و آنان را به جهاد برانگيخت و از همان‏جا براى رفتن به‏سوى شام فراخواند. آنان سر برتافتند و از سرما و جراحت‏ها شكايت كردند. نهروانيان زخم‏هاى زيادى به مردم زده بودند.

فرمود: «دشمن شما هم مثل شما در رنج است. آنان هم مثل شما احساس سرما مى‏كنند».

حضرت را به ستوه آوردند و سرپيچى كردند. چون بى‏ميلى آنان را ديد، به كوفه بازگشت و چند روز آن‏جا ماند. گروه بسيارى از يارانش پراكنده شدند. برخى از آنان كه مانده بودند، هم‏فكر با خوارج بودند. برخى هم در كار حضرت به ترديد مى‏نگريستند. 2

2752.تاريخ الطبرى ـ به نقل از زيد بن وهب ـ: اولين سخنى كه على عليه السلام پس از واقعه نهروان به مردم گفت، چنين بود:

«اى مردم! به‏سوى نبرد با دشمنى بشتابيد كه در جهاد با وى قرب به خدا و يافتن وسيله نزد اوست؛ گروهى كه در حق سرگردان‏اند، از قرآن جدا و از دين كنارند. در سركشى سرگردان‏اند و در دل گم‏راهى مى‏چرخند، پس "أَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ؛ 3 تا مى‏توانيد از نيرو و مَركب جنگى [براى جنگ با آنان]

1 -  تاريخ الطبرى: 5/89، الكامل فى التاريخ: 2/408، مروج الذهب: 2/418 .

2 -  الغارات: 1/28.

3 -  انفال، آيه 60.