اخلاق اسلامی

احمد دیلمی، مسعود آذربایجانی

نسخه متنی -صفحه : 114/ 51
نمايش فراداده

بر همين مبنا در اخلاق اسلامى تكيه فراوانى بر ايمان به رسالت رسولان و كتب ايشان شده است. از طرفى چون همه آنان رسالت و هدف واحدى را جستوجو مى كرده اند، ايمان به مجموعه آنان توصيه شده است. در قرآن كريم آمده است:

پيامبر خدا بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است، ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتاب ها و فرستادگانش ايمان آورده اند و گفتند: «ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى گذاريم» و گفتند: «شنيديم و گردن نهاديم. پروردگارا، آمرزش تو را خواستاريم و فرجام به سوى تو است.»(1)

پنج. ايمان به امامت و امامان(عليهم السلام): بر اساس مبانى كلامى شيعه ايمان به جريان امامت، شرط رستگارى و از پايه هاى اخلاق اسلامى است. روايات فراوانى در منابع حديثى شيعه در اين باره وجود دارد. علاوه بر اين روايات، اين امر را با استفاده از قرآن و بهره گيرى از حوادث مسلّم تاريخى در تفسير آن مى توان اثبات كرد. در قرآن كريم آمده است:

امروز كسانى كه كافر شده اند، از كارشكنى در دين شما نوميد گرديده اند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما به عنوان آيينى برگزيدم.(2)

دو پرسش اساسى در باره اين آيه مطرح است: اوّلا، روز مورد نظر چه روزى است؟ ثانياً، حادثه اى كه در آن روز اتفاق افتاد و موجب كمال دين و تتميم نعمت خداوند بر بندگانش شد، چه بوده است؟ بر اساس شواهد تاريخى غيرقابل انكار و مورد قبول همه فِرَق اسلامى، آن روز، روز هجدهم ذى الحجه سال دهم هجرى است و حادثه اى كه در آن روز در غديرخم اتفاق افتاد، انتخاب امام على(عليه السلام) از سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) به جانشينى خويش و شروع جريان امامت بود.(3) اكنون با توجه به آنچه در باره ضرورت ايمان به رسالت انبيا و محتواى كتاب آنها كه در اصطلاح از آن به «دين» ياد مى كنيم، و با عنايت به مفاد آيه پيش گفته مبنى بر اين كه جريان امامت جزء كامل كننده دين است و دين بدون آن ناقص خواهد بود، از منظر قرآن كريم ايمان به امامت نيز امرى لازم بوده و از پايه هاى مستحكم اخلاق اسلامى محسوب مى گردد.

1. سوره بقره، آيه 285. همچنين ر.ك: سوره بقره، آيه 136 و سوره آل عمران، آيه 84 .

2. سوره مائده، آيه 3.

3. جهت اطلاع جامع دراين باره ر.ك: علامه امينى: الغدير.