اين شيوه، به دليل مشكلاتى كه براى تفسير «اعتدال» وجود دارد و همچنين عدم جامعيت آن در تفسير و توجيه همه مفاهيم اخلاقى، مورد نقد واقع شده است و از جهت حوزه نفوذ نيز «به دليل اين كه خيلى خشك و علمى بوده از محيط علما و فلاسفه تجاوز نكرده و به ميان عموم مردم نرفته است».(1)
يعنى اخلاقى كه عرفا و متصوفه مروّج آن بوده اند. اين نوع اخلاق كه بيشتر تكيه بر تربيت اخلاقى و سير و سلوك دارد، تلاش هاى زيادى را براى ترسيم يك نظام تربيتى و تعيين مبدأ و مقصد آن و منازل و مراحلى كه در بين راه وجود دارد و وسايل و لوازمى كه در هر منزل به كار مسافر اين راه مى آيد، مصروف داشته است. محور اخلاق عارفانه، مبارزه و مجاهده با نفس است. عارفان متشرع همواره درصدد آن بوده اند كه اعمال و رفتار و يافته هاى خود را با ظاهر و باطن شريعت هماهنگ نمايند و در اين امر توفيق بسيارى داشته اند. آنها همچنين با تأكيد بر دل و قدرت محبت و استفاده از زبان نافذ شعر و به كارگيرى تشبيهات، استعارات و كنايات توانسته اند نفوذ فراوانى در ميان عموم مردم پيدا نمايند. كتاب منازل السّائرين نوشته خواجه عبداللّه انصارى و بسيارى از منابع معتبر شعر فارسى با مضامين معنوى و عرفانى از قبيل مثنوى معنوى مولوى و منطق الطّير عطّار نيشابورى بيانگر اين شيوه اخلاقى اند.
1. استاد مطهرى، مرتضى: تعليم و تربيت در اسلام، ص 200.