خسرو و شیرین

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

نسخه متنی -صفحه : 380/ 275
نمايش فراداده

بازگشتن خسرو از قصر شيرين

  • همه ساله نباشد كامكارى بهر نازى كه بر دولت كند بخت كجا پرگار گردش ساز گردد هر آن رايض كه او توسن كند رام به صبرش عاقبت جائى رساند به صبر از بند گردد مرد رسته گشايد بند چون دشوار گردد اميدم هست كاين سختى سرآيد بدين وعده ملك را شاد مي كرد ز دولت بر رخ شه خال ميزد ز دولت بر رخ شه خال ميزد
  • گهى باشد عزيزى گاه خوارى نبايد دولتى را داشتن سخت به گردش گاه اول باز گردد كند آهستگى با كره خام كه بروى هر كه را خواهد نشاند كه صبر آمد كليد كار بسته بخندد صبح چون شب تار گردد مراد شه بدين زودى برآيد خرابى را به رفق آباد مي كرد چو اختر مي گذشت او فال ميزد چو اختر مي گذشت او فال ميزد