خسرو و شیرین
الیاس بن یوسف نظامی گنجوی
نسخه متنی -صفحه : 380/ 315
نمايش فراداده
اندرز شيرين خسرو را در داد و دانش
-
نو اقبالى بر آرد دست ناگاه
خلايق را چو نيكو خواه گردد
خردمندى و شاهى هر دو دارى
نجات آخرت را چاره گر باش
كسى كو سيم و زر تركيب سازد
ببين دور از تو شاهانى كه مردند
بماني، مال بد خواه تو باشد
فرو خوان قصه دارا و جمشيد در اين نه پرده آهنگ آنچنان ساز
در اين نه پرده آهنگ آنچنان ساز
-
كند دست دراز از خلق كوتاه
باجماع خلايق شاه گردد
سپيدى و سياهى هر دو دارى
در اين منزل ز رفتن با خبر باش
قيامت را كجا ترتيب سازد
ز مال و ملك و شاهى هيچ بردند؟
ببخشي، شحنه راه تو باشد
كه با هر يك چه بازى كرد خورشيد كه دانى پرده ى پوشيده را راز
كه دانى پرده ى پوشيده را راز