اثبات مينمايدچنانكه ميفرمايد : و هو العليم القدير , و هو الحى , و لا تأ خذه سنه و لا نوم , و علموا انكم غير معجزى الله .
نكته ايكه نبايد از نظر دور داشت , اينست كه خداى متعال واقعيتى است مطلق كه هيچگونه حد و نهايت ندارد و از اين روى (146) هر صفت كمالى هم كه درموردش اثبات ميشود , معنى محدوديت را نخواهد داشت .
موردش اثبات ميشود , معنى محدوديت را نخواهد داشت .
وى مادى و جسمانى و محدود بمكان و زمان نيست و از هر صفت حالى كه حادث باشد منزه است وهر صفتى كه حقيقتا براى وى اثبات ميشود از معنى محدويت تعريه و خالى شده است چنانكه ميفرمايد ( ليس كمثله شى ء) سوره شورى آيه 1.
صفات ( علاوه بر آنچه گذشت ) با انقسام ديگرى منقسم ميشوند به صفات ذات و صفات فعل توضيح اينكه صفت گاهى با خود موصوف قائم است مانند حيات و علم و قدرت .
كه با شخص انسان زنده و دانا و توانا قائم هستند و ما ميتوانيم انسان را بتنهائى با آنها متصف فرض كنيم اگر چه غير از وى چيز ديگر فرض نكنيم و گاهى تنها با موصوف قائم نيست و موصوف براى اينكه با آن صفت متصف شود, نيازمند تحقق چيزديگرى است مانند