شیعه در اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نويسندگى و سخنگوئى وخواستارى و نظاير آنها .زيرا انسان وقتى ميتواند نويسنده باشد كه دوات و قلم و كاغذ مثلا فرض شود و وقتى سخنگو ميشود كه شنونده اى فرض شود و وقتى خواستار ميشود كه خواستنى وجود داشته باشد و تنها فرض انسان در تحقق اين صفات كافى نيست .از اينجا روشن ميشود كه صفات حقيقى خداى متعال كه ( چنانكه گذشت عين ذاتند ) تنها از قسم اول ميباشند و اما قسم دوم كه در تحقق آنها پاى غير در ميان است و هر چه غير اوست آفريده او و در پيدايش پس از اوست صفتى را كه با پيدايش خود بوجود ميآورد نميشود صفت ذات و عين ذات خداى متعال گرفت .صفاتى كه براى خداى متعال بعد ازتحقق آفرينش ثابت ميشود مانند آفريدگار,كردگار, پروردگار , زنده كننده , ميراننده , روزى دهنده و نظاير آنها عين ذات نيستند بلكه زائد بر ذاتند و صفت فعلند .مراد از صفت فعل اين است كه پس از تحقق فعل معنى صفت از فعل گرفته شود نه از ذات , مانند آفريدگار , كه پس از تحقق آفرينش از آفريده ها آفريدگار بودن خداى متعال ماخوذ و مفهوم ميشود و با خود آفريده ها قائم است نه با ذات مقدس خداى متعال تا ذات با پيدايش صفت از حالى به حالى تغيير كند .شيعه دو صفت اراده و كلام را بمعنائى كه از لفظ آنها فهميده ميشود ( اراده بمعنى خواستن , كلام يعنى كشف لفظى از معنى ) صفت