هر واقعيتى را از واقعيتهاى جهان فرض كنيم واقعيتى است محدود يعنى بنا بفرض و تقديرى (فرض وجود سبب و شرط) هستى را دارا است و بنا بفرض و تقديرى (فرض عدم سبب و شرط) منفى است و در حقيقت وجودش مرزى دارد كه در بيرون آن مرز يافت نميشود تنها خدا است كه هيچ حد و نهايتى براى وى فرض نميتوان كرد , زيرا واقعيت وى مطلق است و بهر تقديرموجود ميباشد و بهيچ سبب و شرطى مرتبط و نيازمند نيست .روشن است كه در مورد امر نامحدود و نامتناهى نميتوان عدد فرض نمود زيرا هر دوم كه فرض شود غير از اولى خواهد بود و در نتيجه هر دو محدود و متناهى خواهند بود و بواقعيت همديگر مرز خواهند زد چنانكه اگر حجمى را مثلا نامحدود و نامتناهى فرض كنيم در برابر آن حجمى ديگر نمتيوان فرض كرد و اگر هم فرض كنيم دومى همان اولى خواهد بود پس