درس 26
انسان و اختيار
فعلى كه انسان انجام ميدهديكى از پديده هاى جهان آفرينش است و پيدايش آن مانند ساير پديده هاى جهان بستگى كامل بعلت دارد و نظر بهاينكه انسان جزءجهان آفرينش و ارتباط وجودى با اجزاء ديگر جهان دارد .اجزاء ديگر را در فعل وى بياثر نميتوان دانست .مثلا لقمه نانى كه انسان ميخورد .براى انجام اين فعل چنانكه وسائل دست و پاى دهان و علم و قدرت و اراده لازم است وجود نان در خارج و در دسترس بودن و مانع نداشتن و شرايط ديگر زمانى و مكانى براى انجام عمل لازمست كه با نبودن يكى از آنها فعل غير مقدور است وبا تحقق همه آنها ( تحقق علت تامه ) تحقق فعل ضرورى است .و چنانكه گذشت ضرورى بودن فعل نسبت بمجموع اجزاء علت تامه منافات با اين ندارد كه نسبت فعل بانسان كه يكى از اجزاء علت تامه است نسبت امكان باشد .انسان امكان يعنى اختيار فعل را دارد و ضرورى بودن نسبت فعل بمجموع اجزاء علت موجب ضرورى بودن نسبت فعل به برخى از اجزاء آن است كه انسان است نميباشد .درك ساده و بيآلايش انسان نيز اين نظر را تأ ييد ميكند زيرا ما ميبينيم مردم با نهاد خداداى خود ميان امثال خوردن و نوشيدن و رفتن و آمدن و ميان صحت و مرض و بزرگى و كوچكى , بلندى قامت فرق ميگذارند و قسم اول را كه با خواست و اراده انسان ارتباط مستقيم دارد در اختيار شخص ميدانند و مورد امر و نهى و ستايش و نكوهش قرار ميدهند بر خلاف قسم دوم كه در آنها تكليفى متوجه انسان نيست .در صدر اسلام ميان اهل سنت درخصوص افعال انسان دو مذهب مشهوربود گروهى از اين روى كه افعال انسان متعلق اراده غير قابل تخلف خدا است انسان را درافعال خود مجبور ميدانستند و ارزشى براى اختيار و اراده انسان