خدمات متقابل اسلام و ایران

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 247/ 18
نمايش فراداده
ديگران را بر خواهد انگيخت ، فورا به آن جوان فرمود كه چرا نگفتي منم يك جوان انصاري ( 1 ) يعني چرا به چيزي كه به آيين و مسلك مربوط است افتخار نكردي و پاي تفاخر قومي و نژادي را به ميان كشيدي . در جاي ديگر پيغمبر اكرم فرمود : الا ان العربية ليست باب والد و لكنها لسان ناطق فمن قصر به عمله لم يبلغ به حسبه ، يعني عربيت پدر كسي به شمار نمي رود و فقط زبان گويايي است ، آنكه عملش نتواند او را به جايي برساند حسب و نسبش هم او را به جايي نخواهد رساند . در روضه كافي مي نويسد : " روزي سلمان فارسي در مسجد پيغمبر نشسته بود ، عده اي از اكابر اصحاب نيز حاضر بودند ، سخن از اصل و نسب به ميان آمد هر كسي درباره اصل و نسب خود چيزي مي گفت و آن را بالا مي برد ، نوبت به سلمان رسيد ، به او گفتند تو از اصل و نسب خودت بگو ، اين مرد فرزانه تعليم يافته و تربيت شده اسلامي به جاي اينكه از اصل و نسب و افتخارات نژاد سخن به ميان آورد ، گفت : " انا سلمان بن عبدالله " ، من نامم سلمان است و فرزند يكي از بندگان خدا هستم ، " كنت ضالا فهد اني الله عزوجل بمحمد " گمراه بودم و خداوند بوسيله محمد مرا راهنمايي كرد " و كنت عائلا فاغناني الله بمحمد " فقير بودم و خداوند به وسيله محمد مرا بي نياز كرد ، " و كنت مملوكا فاعتقني الله بمحمد " ، برده بودم خداوند به وسيله محمد مرا آزاد كرد . اين است اصل و نسب و حسب من . در اين بين رسول خدا وارد شد و سلمان گزارش جريان را به عرض آن حضرت رساند و رسول اكرم رو كرد به آن جماعت كه همه از قريش بودند و فرمود : " يا معشر قريش ان حسب الرجل دينه ، و مروئته خلقه ، و اصله عقله ". يعني اي گروه قريش ، خون يعني چه ؟ نژاد يعني چه ؟ نسب افتخار آميز 1. سنن ابي داودج 2 ص .