اسلام ايرانيان
از مجموع آنچه در مباحث گذشته بيان داشتيم مقياس و ميزان ملي بودن يا اجنبي بودن يك چيز براي يك ملت روشن شد . و هم روشن شد كه اسلام شرط اول اجنبي نبودنرا ، يعني بي رنگ بودن و عمومي و انساني بودن و رنگ يك ملت مخصوص نداشتن را ، دارا است .معلوم شد مقياسهاي اسلامي مقياسهاي كلي و عمومي و انساني است نه قومي و نژادي و ملي . اسلام به هيچ وجه خود را در محدوده تعصبات ملي و قومي و نژادي محصور نكرده بلكه با آنها مبارزه كرده است . اكنون ميخواهيم ببينيم آيا اسلام شرط دوم را دارا است يا نه ؟ يعني آيا اسلام در ايران پذيرش ملي داشته است يا خير ؟ به عبارت ديگر آيا پيشرفت اسلام در ايران به خاطر محتواي عالي و انساني و جهاني آن بوده است و ايرانيان آنرا انتخاب كرده اند ، يا همان طور كه برخي اظهار مي دارند آيين مزبور را بر خلاف تمايلات مردم ايران به آنان تحميل كرده اند ؟ . البته منظور ما اين نيست كه تنها عامل گرايش مردم غير عرب را جهاني و عمومي بودن تعليمات اسلامي و به عبارت ديگر اصل مساوات اسلامي معرفي كنيم ، عامل گرايش ملتها به اسلام يك سلسله مزاياست كه بعضي فكري و اعتقادي و بعضي اخلاقي و اجتماعي و سياسي است . تعليمات اسلامي از طرفي معقول و خردپسند است و از طرف ديگر فطري و مفهوم . تعليمات اسلامي يك نيروي كشش و جاذبه خاصي دارد كه به موجب همان جاذبه ملل مختلف را تحت نفوذ قرار داده است . مقياسهاي كلي و عمومي و جهاني اسلام يكي از مزايا و يكي از جنبه هايي است كه به اين دين نيرو و جاذبه داده است ، ما فعلا درباره ساير مزاياي اسلام بحثي نمي كنيم . در اينجا به مناسبت بحث " مليت " اين عامل را مورد نظر قرار مي دهيم .در حدود چهارده قرن است كه ايرانيان مذاهب سابق خود را كنار گذاشته و آيين مسلماني را پذيرفته اند در خلال اين قرون صدها ميليون ايراني با مذهب اسلامي زاده شدند و پس از گذراندن دوران زندگي با همين آيين جان به جان آفرين تسليم كردند .در ميان كشورهاي اسلامي شايد جز كشور عربستان سعودي كشوري نداشته باشيم كه به اندازه ايران اكثريت مردم آن مسلمان باشند ، حتي كشور مصر كه خود را عاصمه اسلام مي داند به قدر مملكت ايران ( البته با حفظ نسبت ) مسلمان ندارد ، با اينحال خوب است روشن بشود كه آيا اسلام ايرانيان در طول چهارده قرن اجباري بوده يا آنها آن را از روي صميم قلب پذيرفته اند ؟ . خوشبختانه تاريخ ايران و اسلام با آنهمه دسايسي كه استعمارگران مي خواهند به كار ببرند كاملا روشن است و ما براي آنكه خوانندگان گرامي را بهتر با حقيقت آشنا كنيم ناگزيريم تاريخ ايران را ورق بزنيم و ورود اسلام را در اين كشور از آغاز مورد بررسي قرار دهيم .آغاز اسلام ايرانيان
طبق گواهي تاريخ ، پيغمبر اكرم در زمان حيات خودشان پس از چند سالي كه از هجرت گذشت نامه هايي به سران كشورهاي جهان نوشتند و پيامبري خود را اعلام و آنها را بدين اسلام دعوت كردند . يكي از آن نامه ها نامه اي بود كه به خسرو پرويز پادشاه ايران نوشتند و او را به اسلام دعوت كردند ، ولي چنانكه همه شنيده ايم خسرو پرويز تنها كسي بود ، كه نسبت به نامه آن حضرت اهانت كرد و آنرا دريد . اين خود نشانه فسادي بود كه در اخلاق دستگاه حكومتي ايران راه يافته بود ، هيچ شخصيت ديگر از پادشاهان و حكام و امپراطوران چنين كاري نكرد ، بعضي از آنان جواب نامه را با احترام و توأم با هدايايي فرستادند . خسرو به پادشاه يمن كه دست نشانده حكومت ايران بود دستور داد كه درباره اين مرد مدعي پيغمبري ، كه به خود جرئت داده كه به او نامه بنگارد و نام خود را قبل از نام او بنويسد تحقيق كند و عنداللزوم او را نزد خسرو بفرستد . ولي از آنجا كه " يريدون ليطفؤوا نور الله بافواههم و الله متم نوره غ " ، هنوز فرستادگان پادشاه يمن در مدينه بودند كه خسرو سقوط كرد و شكمش به دست پسرش دريده شد . رسول اكرم قضيه را به فرستادگان پادشاه يمن اطلاع داد ، آنها با حيرت تمام خبر را براي پادشاه يمن بردند و پس از چندي معلوم شد كه قضيه همچنان بوده كه رسول اكرم خبر داده است . خود پادشاه يمن و عده زيادي از يمني ها بعد از اين جريان مسلمان شدند و همراه آنان گروه زيادي از ايرانيان مقيم يمن نيز اسلام اختيار كردند . در آن زمان به واسطه يك جريان تاريخي كه در كتب تاريخي مسطور است عده زيادي از ايرانيان در يمن زندگي مي كردند و حكومت يمن يك حكومت ، صد در صد ، دست نشانده ايراني بود . نيز در زمان حيات پيغمبر اكرم ، در اثر تبليغات اسلامي عده زيادي از مردم بحرين كه در آن روز محل سكونت ايرانيان مجوس و غير مجوس بود به آيين مسلماني در آمدند ، و حتي حاكم آنجا كه از طرف پادشاه ايران تعيين شده بود مسلمان شد . عليهذا اولين اسلام گروهي ايرانيان در يمن و بحرين بوده است . البته اگر از نظر فردي در نظر بگيريم شايد اولين فرد مسلمان ايراني سلمان فارسي است ، و چنانكه مي دانيم اسلام اين ايراني جليل آنقدر بالا گرفت كه به شرف " سلمان منا اهل البيت " نايل شد . سلمان نه تنها در ميان شيعيان احترام زياد دارد بلكه در ميان اهل تسنن نيز در رديف صحابه درجه اول بشمار مي رود . كساني كه به مدينه مشرف شده اند مي دانند كه دور تا دور مسجد النبي اسماء صحابه بزرگ و ائمه مذاهب اسلامي نوشته است . يكي از كبار صحابه كه نامش در آنجا به عنوان يك صحابه كبير نقش شده سلمان فارسي است .همين مقدار سابقه ايرانيان با اسلام در زمان پيغمبر اكرم ( ص ) كافي بود كه بسياري از آنان با حقايق اسلامي آشنا شوند ، طبعا اين خود وسيله اي بود براي اينكه خبر اسلام به ايران برسد و كم و بيش مردم ايران با اسلام آشنا شوند ، خصوصا با توجه به اينكه چنانكه خواهيم گفت وضع ديني و حكومتي آنروز ايران طوري بود كه مردم تشنه يك سخن تازه بودند ، در حقيقت در انتظار فرج به سر مي بردند . هر گونه خبري از اين نوع ، به سرعت برق در ميان مردم مي پيچيد .مردم طبعا مي پرسيدند اين دين جديد اصولش چيست ؟ فروعش چيست ؟ تا آنكه زمان خلافت ابي بكر و عمر فرا رسيد . در اواخر دوره خلافت ابي بكر و تمام دوران خلافت عمر در اثر جنگهايي كه ميان دولت ايران و مسلمانان پديد آمد تقريبا تمام مملكت ايران به دست مسلمانان افتاد و مليونها نفر ايراني كه در اين سرزمين به سر مي بردند از نزديك با مسلمانان تماس گرفتند و گروه گروه دين اسلام را پذيرفتند . ما در اينجا قسمتي را كه جناب آقاي عزيز الله عطاردي در زمينه سابقه خدمات ايرانيان تحت عنوان " خدمات ايرانيان به اسلام از كي شروع شد " تهيه كرده اند كه به ما قبل فتوحات نظامي مربوط مي شود عينا درج مي كنيم( 1 ) .خدمات ايرانيان به اسلام از كي شروع شد ؟
" علاقه ايرانيان به دين مقدس اسلام از همان آغاز ظهور اين دين مقدس شروع شد . قبل از اينكه شريعت مقدس اسلام توسط مجاهدين مسلمان به اين سرزمين بيايد ، ايرانيان مقيم يمن به آئين اسلام گرويدند و با ميل و رغبت به احكام قرآن تسليم شدند و از جان و دل در ترويج شريعت اسلام كوشش نمودند و حتي در راه اسلام و مبارزه با معاندين نبي اكرم جان سپردند . خدمات ايرانيان در انتشار و ترويج دين اسلام نيازمند به تحقيق بسيار دامنه داري است و بايد گروهي از محققين و كارشناسان معارف اسلامي هر كدام در موضوعي كه تخصص دارند در اين مورد بررسي كنند . تاريخ فتوحات اسلامي در شرق و غرب جهان حاكي از جانفشاني و مجاهدت گروهي از مردمان ايراني است كه با خلوص عقيده در راه اسلام از خود گذشتگي نشان دادند ، و دشمنان داخلي و خارجي اسلام را سركوب كردند . مسلمانان كشورهاي شرقي و جنوب شرقي مانند شبه قاره هند و پاكستان ،1.جناب آقاي عطاردي از فضلاء بسيار با ارزش و از متتبعين و مطلعين و كتابشناسان عاليقدر هستند . بر بسياري از نسخ كتب اسلامي در كتابخانه هاي مهم مخصوصا در هند دست يافته اند كه بي سابقه است و از همه آنها عكسبرداري كرده اند كتابي مبسوط درباره رجال خراسان در دست تأليف دارند كه شايد بالغ بر چهل جلد بشود از خداوند ، توفيق بيشتر معظم له را مسئلت مي نماييم .