بخش اول اسلام از نظر مليت ايراني - خدمات متقابل اسلام و ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدمات متقابل اسلام و ایران - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
در قرن اول هجري ، اصول و داعيه هاي توحيد و اسلامي
آنچنان آشكار و روشن به مردم ابلاغ گرديد كه تمام مردم متمدن آن روزگار با جان و وجدان خويش پذيراي آنها شدند . و به زودي يك ملت مشترك يا " بين الملل " اسلامي به وجود آمد . ولي اين وحدت به زودي به تفرقه بدل شد ، چرا كه سر رشته داران آن زمان نخواستند يا نتوانستند مفاهيم واقعي داعيه هاي اسلامي را درك كنند . از بين الملل اسلامي به عنوان يك امپراطوري و خلافت عربي برداشت شد و اين مخالفت صريح اصول اسلامي بود . به همين جهت وحدت به دست آمده به زودي شكست خورد و به دنبال آن تحولات و ضعفها و انحرافات ديگر پديد آمد ، تا آنكه مسلمين به تدريج به خواب رفتند . همزمان با اين خواب ، غرب مسيحي بيدار مي شد . با استفاده هاي سرشار از سنتهاي اجتماعي و فرهنگي و علمي اسلامي ، غرب تمدن خود را بنا نهاد ، تمدني كه صرف نظر از استفاده هاي علمي از سنتهاي اسلامي ، از مايه هاي دنيا پرستانه و ثروت و تجاوز و حكومت دنيا ، نشأت مي گرفت .

از چندين قرن پيش دنياي اسلام مورد هجوم و بهره كشي دشمنان غربي قرار گرفت . نخست به هستي فرهنگي و اخلاقي و مذهبي آنها دستبرد زد و سپس منابع مادي و اقتصاديشان را به يغما برد . آن خواب ديرينه و اين هجوم استعمار ، ملتهاي اسلامي را روز به روز اسيرتر و خود باخته تر ساخت . اينك قريب يك قرن است كه تحولات فرهنگي و اجتماعي و سياسي جهان ، تكان و بيدار باش مجددي به اين ملتها داده است . آنها از يك طرف با بينشي جديد به توحيد و اسلام و داعيه هاي آن نگريستند و يك دنيا حقايق نوين كشف كردند و از جانب ديگر مشاهده وضع موجود مسلمين و تفرقه ها و محروميتها و عقب ماندگيها درد و طلب نويني در اين مردم ايجاد كرده و مي كند . از طرف ديگر ، ما شاهد جوشش و حركتي در كشورهاي اسلامي اسير هستيم . شعارها و داعيه هاي توحيدي و آزادي بخش اسلام ، نه تنها مسلمين بلكه هر قوم ستم كشيده ديگر را كه با اين تعاليم آشنايي مي يابند به جنبش و پويايي در مي آورد .

در كشورهاي آفريقايي نو بنياد و نيز در كشورهاي عربي تحت استعمار ، اسلام به صورت ايدئولوژي نهضت و قيام محرومين در آمده است . تمدن غرب نيز كه از قرنها پيش در خفا و علن با اسلام مي جنگد ، با مشاهده اين پديده به جنب و جوش افتاده است ، يعني غرب بورژوا و استعمارگر با بلوك شرق ماركسيست از در همزيستي مسالمت آميز در مي آيد و از جانب ديگر با اتحاد ذاتي با صهيونيسم ، دولتي در قلب ملل اسلامي ايجاد مي كند و نيز در تلاش به دست آوردن دل پيروان اديان ديگر ، چون بودائيان و زرتشتيان و . . . مي باشد ، اكنون چنين به نظر مي رسد كه غرب مشغول تجهيز و اتحاد تمام قواي ضد اسلام و ضد عدالت عليه اسلام و مسلمين است . به همين جهت دمبدم و از اطراف و اكناف توطئه ها و اقداماتي است كه براي تضعيف اثر شعارها و تعاليم اسلامي كشف مي كنيم .

مجموع اين توطئه ها و اتحادها موجب تقويت حس درد مشترك در ميان مسلمين دردمند مي شود و بافت وجدان ملي ايشان را تقويت مي كند . آن بينش و اين احساس دردها امروزه رو به پيشرفت و توسعه است و مليت اسلامي بار ديگر در حال تولد است . ملتي كه از مرزهاي قراردادي و اسلامي گذشته و همه مسلمين و حتي همه انسانهاي آزاد و يكتاپرست را فرا مي گيرد ، مليتي كه حاكميت هر قوم و طبقه و خانواده اي را نفي و انكار مي كند و آزادي و رهايي بشر از همه غل و زنجيرهاي فكري و اجتماعي و سياسي و هدايت او به آستان قرب پروردگار عالم ، اساس و زيربناي آن است . مرداني چون عبدالرحمن كواكبي ، سيد جمال الدين اسد آبادي ، محمد عبده ، نائيني و اقبال و بشير ابراهيمي پيشروان آن بينش جديد از توحيد و اسلام و نخستين احساس كنندگان درد و طلب نوين اسلامي و پايه گزاران مليت جديد توحيد بودند و اين ناله اقبال لاهوري است كه چون نسيم سحري دلهاي خفته و وجدانهاي متفرق مسلمين را بيدار مي كند و رسالت خدمتگزاري بي منت خلق خدا و بشارت آزادي و آزادگي نوع بشر را بياد آنها مي آورد :

اي غنچه خوابيده چو نرگس نگران خيز كاشانه ما رفت به تاراج غمان خيز از ناله مرغ سحر ، از بانگ اذان خيز وز گرمي هنگامه آتش نفسان خيز از خواب گران ، خواب گران ، خواب گران خيز از خواب گران خيز درياي تو درياست كه آسوده چو صحراست ؟ ! درياي تو درياست كه افزون نشد و كاست ؟ ! بيگانه آشوب و نهنگ است چه درياست ؟ ! از سينه چاكش صفت موج روان خيز !

از خواب گران ، خواب گران ، خواب گران خيز از خواب گران خيز فرياد ز افرنگ و دلاويزي افرنگ فرياد ز شيريني و پرويزي افرنگ عالم همه ويرانه ز چنگيزي افرنگ معمار حرم باز به تعمير جهان خيز از خواب گران ، خواب گران ، خواب گران خيز از خواب گران خيز خدمات متقابل اسلام و ايران .

بخش اول اسلام از نظر مليت ايراني

ما و اسلام . ملت پرستي در عصر حاضر . واژه ملت . كلمه ملت در اصطلاح امروز فارسي . مليت از نظر اجتماعي . تعصبات ملي . ناسيوناليسم . مقياس مليت . انترناسيوناليسم اسلامي . داعيه جهاني اسلام . مقياسهاي اسلامي . اسلام ايرانيان . خدمات ايرانيان به اسلام از كي شروع شد . شكست ايرانيان از مسلمانان . ناراضي بودن مردم . نفوذ آرام و تدريجي . زبان فارسي . مذهب تشيع .

باسمه تعالي

ما و اسلام

به طوري كه تاريخ شهادت مي دهد ، ما ايرانيان در طول زندگاني چندين هزار ساله خود با اقوام و ملل گوناگون عالم ، به اقتضاي عوامل تاريخي ، گاهي روابط دوستانه و گاهي روابط خصمانه داشته ايم . يك سلسله افكار و عقايد در اثر اين روابط از ديگران به ما رسيده است ، همچنانكه ما نيز به نوبه خود در افكار و عقايد ديگران تأثير كرده ايم . هر جا كه پاي قوميت و مليت ديگران به ميان آمده مقاومت كرده و در مليت ديگران هضم نشده ايم ، و در عين اينكه به مليت خود علاقه مند بوده ايم اين علاقه مندي زياد تعصب آميز و كور كورانه نبوده و سبب كور باطني ما نگشته است تا ما را از حقيقت دور نگاه دارد و قوه تميز را از ما بگيرد و در ما عناد و دشمني نسبت به حقايق به وجود آورد . از ابتداي دوره هخامنشي كه تمام ايران كنوني به اضافه قسمتهايي از كشورهاي همسايه ، تحت يك فرمان در آمد تقريبا دو هزار و پانصد سال مي گذرد از اين بيست و پنج قرن ، نزديك چهارده قرن آن را ، ما با اسلام به سر برده ايم و اين دين در متن زندگي ما وارد و جزء زندگي ما بوده است ، با آداب اين دين كام اطفال خود را برداشته ايم ، با آداب اين دين زندگي كرده ايم ، با آداب اين دين خداي يگانه را پرستيده ايم ، با آداب اين دين مرده هاي خود را به خاك سپرده ايم تاريخ ما ، ادبيات ما ، سياست ما ، قضاوت و دادگستري ما ، فرهنگ و تمدن ما ، شؤون اجتماعي ما ، و بالاخره همه چيز ما با اين دين توأم بوده است نيز به اعتراف همه مطلعين ، ما در اين مدت ، خدمات ارزنده و فوق العاده و غير قابل توصيفي به تمدن اسلامي نموده ايم و در ترقي و تعالي اين دين و نشر آن در ميان ساير مردم جهان از ساير ملل مسلمان حتي خود اعراب بيشتر كوشيده ايم . هيچ ملتي به اندازه ما در نشر و اشاعه و ترويج و تبليغ اين دين فعاليت نداشته است . بنابراين حق داريم روابط اسلام و ايران را از جهات مختلف مورد بررسي قرار دهيم ، و سهم خود را در نشر معارف اسلامي و نيز سهم اسلام را در ترقي مادي و معنوي خويش با دقت كامل و با اتكاء به مدارك معتبر تاريخي روشن نماييم .

ملت پرستي در عصر حاضر

يكي از مسائلي كه در قرن حاضر مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است ، مسئله " مليت " است . در اين روزها بسياري از ملل عالم از جمله مسلمانان ايراني و غير ايراني به اين مسئله توجه خاصي پيدا كرده اند و حتي برخي از آنان بقدري در اين مسئله غرق شده اند كه حد و حسابي براي آن نمي توان قائل شد . حقيقت اين است كه مسئله مليت پرستي در عصر حاضر براي جهان اسلام مشكل بزرگي بوجود آورده است . گذشته از اينكه فكر مليت پرستي بر خلاف اصول تعليماتي اسلامي است ، زيرا از نظر اسلام همه عناصرها علي السوا هستند ، اين فكر مانع بزرگي است براي وحدت مسلمانان . چنانكه مي دانيم جامعه اسلامي از ملل مختلفي تشكيل شده است ، و در گذشته اسلام از ملل مختلف و گوناگون ، يك واحد به وجود آورد به نام جامعه اسلامي ، اين واحد اكنون نيز واقعا وجود دارد . يعني واقعا در حال حاضر يك واحد بزرگ هفتصد ميليوني وجود دارد كه فكر واحد و آرمان واحد و احساسات واحد دارد و همبستگي نيرومندي ميان آنان حكمفرماست . هر اندازه جدايي ميان آنهاست مربوط به خود آنان نيست ، مربوط به حكومتها و دولتها و سياستهاست ، و در قرون جديد قدرتهاي اروپايي و آمريكايي عامل اساسي اين جدايي هستند با همه اينها هيچيك از اين عاملها نتوانسته است اساس اين وحدت را كه در روح مردم قرار دارد از بين ببرد . به قول اقبال لاهوري :

امر حق را حجت و دعوي يكي است خيمه هاي ما جدا دلها يكي است از حجاز و چين و ايرانيم ما شبنم يك صبح خندانيم ما افرادي از همين واحد ، همه ساله يك اجتماع تقريبا يك ميليون و نيم نفري را در مراسم حج تشكيل مي دهند . اما از اين طرف فكر مليت پرستي و نژاد پرستي ، فكري است كه مي خواهد ملل مختلف را در برابر يكديگر قرار دهد اين موج در قرون اخير در اروپا بالا گرفت ، شايد در آنجا طبيعي بود ، زيرا مكتبي كه بتواند ملل اروپا را در يك واحد انساني و عالي جمع كند وجود نداشت . اين موج در ميان ملل شرقي به وسيله استعمار نفوذ كرد . استعمار براي اينكه اصل " تفرقه بينداز و حكومت كن " را اجرا كند ، راهي از اين بهتر نديد كه اقوام و ملل اسلامي را متوجه قوميت و مليت و نژادشان بكند و آنها را سرگرم افتخارات موهوم نمايد ، به هندي بگويد تو سابقه ات چنين است و چنان ، به ترك بگويد نهضت جوانان ترك ايجاد كن و پان تركيسم به وجود آور ، به عرب كه از هر قوم ديگر براي پذيرش اين تعصبات آماده تر است بگويد روي " عروبت " و پان عربيسم تكيه كن ، و به ايراني بگويد نژاد تو آرياست و تو بايد حساب خود را از عرب كه از نژاد سامي است جدا كني .

فكر مليت و تهييج احساسات ملي احيانا ممكن است آثار مثبت و مفيدي از لحاظ استقلال پاره اي از ملتها به وجود آورد ، ولي در كشورهاي اسلامي بيش از آنكه آثار خوبي به بار آورد ، سبب تفرقه و جدايي شده است . اين ملتها قرنهاست كه اين مرحله را طي كرده اند و پا به مرحله عاليتري گذاشته اند . اسلام قرنهاست كه وحدتي بر اساس فكر و عقيده و ايدئولوژي به وجود آورده است ، اسلام در قرن بيستم نيز نشان داده است كه در مبارزات ضد استعماري مي تواند نقش قاطعي داشته باشد . در مبارزاتي كه در قرن بيستم بوسيله مسلمانان بر ضد استعمار صورت گرفت و منتهي به نجات آنها از چنگال استعمار شد ، بيش از آنكه عامل مليت تأثير داشته باشد عامل اسلام مؤثر بوده است . از قبيل مبارزات الجزاير ، اندونزي ، كشورهاي عربي و پاكستان . آري اين ملتها قرنهاست نشان داده اند كه با انگيزه فكري و اعتقادي و بر اساس يك ايدئولوژي مي توانند وحدت به وجود آورند و قيام كنند و خود را از چنگال استعمارگران نجات دهند . سوق دادن چنين مردمي به سوي عامل احساس مليت حقا جز ارتجاع نامي ندارد . به هر حال موج عنصر پرستي و نژاد پرستي كه سلسله جنبان آن اروپائيانند مشكل بزرگي براي جهان اسلام به وجود آورده است .

مي گويند علت اينكه مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادي مليت خود را مخفي مي كرد اين بود كه نمي خواست خود را به يك ملت معين وابسته معرفي كند و احيانا بهانه اي به دست استعمارچيان بدهد و احساسات ديگران را عليه خود برانگيزد . ما به حكم اينكه پيرو يك آيين و مسلك و يك ايدئولوژي به نام اسلام هستيم ، كه در آن عنصر و قوميت وجود ندارد . نمي توانيم نسبت به جريانهايي كه بر ضد اين ايدئولوژي تحت نام و عنوان مليت و قوميت صورت مي گيرد بي تفاوت بمانيم .

همه مي دانيم كه در اين اواخر افرادي بي شمار تحت عنوان دفاع از مليت و قوميت ايراني مبارزه وسيعي را عليه اسلام آغاز كرده اند ( 1 ) و در زير نقاب مبارزه با عرب و عربيت مقدسات اسلامي را به باد اهانت گرفته اند . آثار اين مبارزه با اسلام را كه در ايران ، در كتابها ، روزنامه ها ، مجلات هفتگي و غيره مي بينيم ، نشان مي دهد يك امر اتفاقي و تصادفي نيست ، يك نقشه حساب شده است و منظوري در كار است . تبليغات زرتشتي گري نيز كه اين روزها بالا گرفته و مد شده يك فعاليت سياسي حساب شده است . همه مي دانند كه هرگز ايراني امروز بدين زرتشتي

1.مسئله ء قوميت و مليت پرستي در كشورهاي عربي نيز روز بروز بالا مي گيرد ، به طوري كه گروه بيشماري از مردم اين كشورها با آنكه مسلمان هستند با تعصب خاصي ، تنها به جنبه عربيت خود تكيه مي كنند . و اين خود همچنانكه مي دانيم نوعي مبارزه است با مقياسهاي وسيع اسلامي كه تنها به جنبه هاي انساني و معنوي متكي است .
/ 247