ايرانيان در يمن - خدمات متقابل اسلام و ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدمات متقابل اسلام و ایران - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
تركستان شرقي ، چين ، مالزيا ، اندونزي و جزاير اقيانوس هند مرهون فعاليتهاي بي نظير ايرانيان مسلمان هستند كه با كوشش پيگيري از طريق دريانوردي و بازرگاني اسلام را به دورترين نقاط آسيا رسانيدند و از طريق تبليغ و ارشاد ، مردم را با دين مقدس اسلام آشنا ساختند . ايرانيان در كشورهاي غربي و شمال افريقا و قاره اروپا و آسياي صغير نيز در ترويج دين اسلام سهم بسزايي دارند ، پس از اينكه اهالي خراسان و نواحي شرقي ايران بر ضد خلافت ضد اسلامي امويان قيام كردند و بساط حكومت آنان را كه به نام اسلام بر مردم مسلمان حكومت مي كردند بر انداختند و عباسيان بر اريكه خلافت مستقر شدند ، تمام امور كشوري و لشكري ممالك اسلام به دست ايرانيان مخصوصا خراسانيان افتاد و اينان تمام مناصب سياسي دولت اسلامي را در شرق و غرب به دست گرفتند . در عصر مأمون هنگام مراجعت وي به عراق ، گروهي از اعيان و اشراف و رجال خراسان با وي همراهي كردند و در عراق ، ساكن شدند . مأمون چون از كارشكني بعضي از افراد خاندان خود ناراحت بود تصميم گرفت مناصب دولتي را به ايرانيان بدهد ، از اين رو گروهي از بزرگان ايران را به نواحي مصر و شمال افريقا فرستاد تا در آن جا مستقر شده راه نفوذ مخالفين را در آن مناطق بگيرند ، مخصوصا كه هنوز دولت امويان در اندلس وجود داشت و عباسيان از اين جهت همواره در ناراحتي به سر ميبردند و از نفوذ آنان جلوگيري مي كردند . تحقيق و بررسي درباره اين خاندانهاي مهاجر كه اكثر از اهل نيشابور ، هرات ، بلخ ، بخارا ، و فرغانه بودند نياز به نوشتن چند مجلد كتاب دارد و تشريح خدمات ايرانيان شمال افريقا در كتب تاريخ و تراجم رجال علم و ادب به تفصيل ذكر شده است . ما به طور اختصار ، فهرستي از فعاليتهاي ايرانيان را در دو قسمت يكي قبل از ورود دين اسلام به ايران و ديگر پس از گرايش آنها به اسلام ذيلا مي نگاريم . اينك قسمت اول :

ايرانيان در يمن

در اوان تولد حضرت رسول صلي الله عليه و آله گروهي ايراني در يمن ، عدن ، حضرموت ، و ساحل درياي سرخ زندگي مي كردند ، و حكومت يمن را نيز در دست داشتند . قبل از بررسي در اين موضوع ناگزير هستيم براي روشن شدن مطلب علت مهاجرت و اقامت افراد ايراني را در يمن بررسي كنيم تا موضوع بهتر قابل درك باشد . در زمان انوشيروان ، دولت حبشه از طريق دريا به يمن حمله آورد و حكومت اين منطقه را بر انداخت . سيف بن ذي يزن پادشاه يمن به دربار انوشيروان آمد تا از وي ياري جويد و حبشيان را از يمن بيرون كند . مورخين نوشته اند سيف مدت هفت سال در تيسفون ( مدائن ) اقامت نمود تا اجازه يافت كه با انوشيروان ملاقات كند ، سيف بن ذي يزن به انوشيروان گفت : مرا در جنگ با حبشيان ياري كن و گروهي از سربازان خود را با من بفرست تا مملكت خود را بگيرم . انوشيروان گفت : در آيين من روا نيست كه لشكريان خود را فريب دهم و آنها را به كمك افرادي كه با من هم عقيده نيستند بفرستم . پس از مشورت با درباريان و مشاورينش قرار شد كه گروهي از زندانيان محكوم به اعدام را همراه سيف بن ذي يزن به يمن بفرستند تا حبشيان را از آنجا اخراج كنند . اين رأي به تصويب رسيد ، و مورد عمل قرار گرفت . تعداد اين جماعت را در حدود هزار نفر نوشته اند . و همين جماعت اندك توانستند حبشيان را كه عدد آنها از سي هزار هم بيشتر بود از پا در آورند و همه را هلاك كنند . فرماندهي ايرانيان در يمن به عهده شخصي به نام " وهرز " بود . پس از شكست حبشيان و مردن سيف بن ذي يزن ، همين " و هرز " ايراني كه نام حقيقي آن " خرزاد " بود در يمن به حكومت رسيد و از دولت ايران متابعت مي كرد .

اسلام باذان ايراني و ساير ايرانيان مقيم يمن

هنگامي كه دين مقدس اسلام آشكار شد و نبي اكرم دعوت خود را آغاز فرمود ، حكومت يمن به دست باذان بن ساسان ايراني بود . جنگهاي حضرت رسول صلي الله عليه و آله با قبائل عرب و مشركين قريش در زمان همين باذان شروع شد . باذان از جانب خسرو پرويز بر يمن حكومت مي كرد و بر سرزمينهاي حجاز و تهامه نيز نظارت داشت و گزارش كارهاي آن حضرت را مرتبا به خسرو پرويز مي رسانيد . حضرت رسول صلي الله عليه و آله در سال ششم هجري خسرو پرويز را به دين مقدس اسلام دعوت كرد .

وي از اين موضوع سخت ناراحت شد و نامه آن جناب را پاره نمود ، و براي باذان عامل خود در يمن نوشت كه نويسنده اين نامه را نزد وي اعزام كند . باذان نيز دو نفر ايراني را به نام بابويه و خسرو به مدينه فرستاد و پيام خسرو پرويز را به آن جناب رسانيدند .

و اين اولين ارتباط رسمي ايرانيان با حضرت رسول بوده است . هنگامي كه خبر احضار حضرت رسول به ايران به مشركين قريش رسيد ، بسيار خوشوقت شدند و گفتند ديگر براي محمد خلاصي نخواهد بود ، زيرا ملك الملوك خسرو پرويز با وي طرف شده و او را از بين خواهد برد . نمايندگان باذان با حكمي كه در دست داشتند در مدينه حضور پيغمبر رسيدند و منظور خود را در ميان گذاشتند . حضرت فرمود : فردا بياييد و جواب خود را دريافت كنيد . روز بعد كه خدمت آ ن جناب آمدند حضرت فرمود : شيرويه ديشب شكم پدرش خسرو پرويز را دريد و او را هلاك ساخت . پيغمبر فرمود : خداوند به من اطلاع داد كه شاه شما كشته شد و مملكت شما بزودي به تصرف مسلمين در خواهد آمد . اينك شما به يمن باز گرديد ، و به باذان بگوييد اسلام اختيار كند . اگر مسلمان شد حكومت يمن همچنان با او خواهد بود . نبي اكرم به اين دو نفر هدايايي مرحمت فرمود و آن دو نفر به يمن باز گشتند و جريان را به باذان گفتند . باذان گفت : ما چند روزي درنگ مي كنيم ، اگر اين مطلب درست از كار در آمد معلوم است كه وي پيغمبر است و از طرف خداوند سخن مي گويد ، آنگاه تصميم خود را خواهيم گرفت . چند روزي بر اين قضيه گذشت كه پيكي از تيسفون رسيد و نامه از طرف شيرويه براي باذان آورد ، باذان از جريان قضيه به طور رسمي مطلع شد و شيرويه علت كشتن پدرش را براي وي شرح داده بود . شيرويه نوشته بود كه مردم يمن را به پشتيباني وي دعوت كند و شخصي را كه در حجاز مدعي نبوت است آزاد بگذارد و موجبات ناراحتي او را فراهم نسازد . باذان در اين هنگام مسلمان شد و سپس گروهي از ايرانيان كه آنها را " ابناء " و " احرار " مي گفتند مسلمان شدند و اينان نخستين ايرانياني هستند ، كه وارد شريعت مقدس اسلام گرديدند . حضرت رسول باذان را همچنان بر حكومت يمن ابقا كردند و وي از اين تاريخ از طرف نبي اكرم بر يمن حكومت مي كرد و به ترويج و تبليغ اسلام پرداخت و مخالفين و معاندين را سر جاي خود نشانيد . باذان در حيات حضرت رسول درگذشت ، و فرزندش شهربن باذان از طرف پيغمبر به حكومت منصوب شد . وي نيز همچنان روش پدر را تعقيب نمود و با دشمنان اسلام مبارزه مي كرد .

ارتداد اسود عنسي و مبارزه ايرانيان با وي

پس از مراجعت نبي اكرم از حجة الوداع ، چند روزي از فرط خستگي مريض شده بستري گرديدند . اسود عنسي از مرض پيغمبر اطلاع پيدا كرد و پنداشت كه نبي اكرم از اين ناخوشي رهايي پيدا نخواهد كرد . از اين رو در يمن ادعاي نبوت كرد و گروهي را دور خود جمع نمود . عده كثيري از اعراب يمن پيرامون وي را گرفتند .

ارتداد اسود عنسي نخستين ارتدادي است كه در اسلام پديد آمد ( 1 ) . عنسي با قبائلي از عرب كه پيرامون وي را گرفته بودند به طرف صنعا حمله آورد . شهر بن باذان ايراني كه حاكم حضرت نبي اكرم بود و در مركز صنعا حكومت مي راند ، خود را براي دفع اسود كذاب كه بر ضد اسلام قيام كرده بود آماده ساخت . اسود با هفتصد سوار به جنگ شهر بن باذان آمد و بين اين دو ، جنگ سختي درگرفت . شهر بن باذان در اين جنگ كشته شد و اين نخستين فرد ايراني است كه در راه اسلام به شهادت رسيد . اسود عنسي ، پس از كشتن وي با زن شهر بن باذان ازدواج كرد و بر همه يمن تا حضر موت ، بحرين ، احساء ، و بيابانهاي بين نجد و طائف تسلط پيدا كرد و همه قبائل يمن را مطيع خود ساخت و فقط تني چند از اعراب تسليم او نشدند و به طرف مدينه منوره مراجعت نمودند . پس از كشته شدن شهر بن باذان رياست ايرانيان را فيروز و داوديه به عهده گرفتند . اينان همچنان در طريقه اسلام و متابعت از نبي اكرم ثابت ماندند و روش باذان و فرزندش شهر بن باذان را از دست ندادند . در اين بين جريان كشته شدن شهر بن باذان و حوادث يمن به اطلاع حضرت رسول رسيد و مسلمانان مدينه متوجه شدند كه جز ايرانيان و جماعتي از عرب ، سرزمين يمن مرتد شده پيرامون اسود كذاب را گرفته اند .

نامه حضرت رسول به ايرانيان يمن

جشيش ديلمي كه از ايرانيان مسلمان يمن بود گويد : حضرت رسول اكرم براي ما نامه نوشتند كه با اسود كذاب جنگ كنيم . فرمان پيغمبر اسلام براي فيروز ، دادويه ، و جشيش صادر شده بود و اينان مأمور شده بودند كه با دشمنان اسلام به طور

1. ابن اثير در كامل التواريخ ، ج 2 ، ص 228 گويد : و كانت ردش الاسود أول ردش في الاسلام علي عهد رسول الله .
/ 247