آيين مزدكي - خدمات متقابل اسلام و ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدمات متقابل اسلام و ایران - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
مستقيم ، مخصوصا افكار طبقه دانشمند و فيلسوف را جذب كند نمي تواند پايداري كند ، بعلاوه كيش ماني مبتني بر نوعي زهد و رياضت است كه طبعا غير عملي است ، مخصوصا عقائد او درباره پليدي تناسل و تقديس تجرد عامل عمده اي براي روگرداندن از اوست ، خصوصا آنگاه كه با مكتبي مواجه مي شود كه در عين معنويت وافر ، از اين نوع زهد و رياضتها بيزار است ازدواج را مقدس و توالد و تناسل را " سنت " مي شمارد . اگر مسلمين ، مانويه را مانند زردشتيان و يهوديان و مسيحيان از اهل كتاب مي شمردند و ريشه آسماني براي مانويت قائل مي شدند ، ممكن بود مانويان نيز كه مقارن ظهور اسلام در قلمرو اسلام زياد بودند ، مانند زردشتيان و يهوديان و مسيحيان به صورت يك اقليت مذهبي به حيات خود ادامه دهند . اما زندقه شمردن مانويت از طرف مسلمين امكان ادامه حيات را براي آنها ولو به صورت يك اقليت مذهبي از ميان برد .

آيين مزدكي

مذهب ديگري كه در اواخر عهد ساسانيان طلوع كرد و پيروان زيادي پيدا كرد ، مزدكي بوده . مذهب مزدك را اشتقاقي از مانويت دانسته اند . مزدك در عهد قباد پدر انوشيروان مدعي نوعي رهبري مذهبي شد و قباد در ابتدا از روي عقيده و علاقه يا بعنوان يك نقشه سياسي براي كوباندن طبقه اشراف و روحانيون زردشتي به او گرويد و كار مزدك سخت بالا گرفت ، ولي به فاصله اندكي در همان زمان قباديه دستياري فرزندش انوشيروان و يا در زمان سلطنت خود انوشيروان مزدكيان قتل عام شدند و از آن پس به صورت يك فرقه سري در آمدند . مزدكيان در دوره اسلام نيز لااقل تا دو سه قرن وجود داشته اند . در دوره اسلام ، نهضتهاي ايراني ضد خلافت و احيانا ضد اسلامي را غالبا مزدكيان رهبري مي كرده اند به همين جهت زردشتيان با آنها همراهي نكرده ، با مسلمين عليه آنها همكاري مي كردند .

مي گويند باني اصلي آيين مزدكي ، مردي زردشت نام از اهل فساي شيراز بود و به نوعي مانويت دعوت مي كرد مخالف كيش رسمي مانوي . اين مرد دعوت خود را در روم ظاهر كرد و سپس به ايران سفر كرد و به دعوت پرداخت در روم اين شخص به نام " بوندس " معروف بوده است .

كريستن سن پس از ذكر مطلب بالا مي گويد : بنابراين دين مزدك همان آيين " درست دين " است كه " بوندس " انتشار داد ، اگر اين شخص مانوي يعني بوندس پس از شروع به دعوت جديد در روم ، به ايران رهسپار شد تا عقائد خود را تبليغ كند ، مي توان حدسي قريب به يقين زد كه اصل او ايراني بوده است . كلمه " بوندس " شباهتي به اعلام ايراني ندارد ، ولي مي توان آنرا لقب اين شخص دانست . نه تنها كتب اسلامي كه ماخوذ از " خوذاي نامگ " هستند ، بلكه الفهرست هم كه منبع ديگر داشته مؤسس فرقه مزدكيه را شخصي دانسته مقدم بر مزدك ، و در خوذاي نامگ اسم او را زردشت قيد كرده اند ، و از اين جا نام فرقه " زردشتگان " پيدا شده است . . . بنابراين به طور تحقيق مي توان گفت كه " بوندس " و زردشت اسم يك شخص بوده است و زردشت نام اصلي آورنده اين دين است و اين شخص با پيامبر مزديسنان همنام بوده است . پس نتيجه اين مي شود كه فرقه مورد بحث ما يكي از شعب مانويه بوده كه قرب دو قرن قبل از مزدك در كشور روم تاسيس يافته و مؤسس آن يكنفر ايراني زردشت نام پسر " خورگان " از مردم " پسا " بوده است . . . از اشارات مندرجه در كتب عربي چنين مستفاد مي شود كه زردشت ( فسائي ) پيشوايي بوده كه دعوت او فقط جنبه نظري داشته است ، اما مزدك كه مرد عمل بوده و به قول طبري در نزد طبقه عامه خليفه زردشت به شمار مي آمده است ، رفته رفته نام مؤسس اصلي را تحت الشعاع قرار داد و در همان عهد خود ، فرقه را به اسم مزدكيه مشهور نمود . از اين رو در ادوار بعد مردمان پنداشته اند كه باني حقيقي فرقه نيز مزدك نام داشته ( 1 ) . درباره ماهيت عقائد مزدكي و علل ظهور زردشت ( فسايي ) و مزدك سخنان زيادي هست .

از نظر اصول عقائد مسلما مزدك نيز مانند ماني " ثنوي " بوده است با تفاوتهايي كه در فصل بعد درباره اش سخن خواهيم گفت ، و از نظر آداب و مقررات ، بر نوعي زهد و بدبيني به حيات و زندگي مبتني بوده است . كريستن سن مي گويد : . . . نزد اين طايفه ، چنانكه نزد مانويه ، اصل آن است كه انسان علاقه خود را از ماديات كم كند و از آنچه اين علاقه را مستحكمتر مي سازد اجتناب ورزد ، از اين رو خوردن گوشت حيوانات نزد مزدكيه ممنوع بود ، و درباره غذا همواره تابع قواعد معيني بودند و رياضتهايي مي كشيدند . . . شهرستاني روايت مي كند كه مزدك امر به قتل نفوس مي داد تا آنان را از اختلاط با ظلمت نجات ببخشد ، ممكن است مراد از اين قتل ، كشتن خواهشها و شهوتها باشد كه سد راه نجاتند . مزدك مردمان را از مخالفت و كين و قتال باز مي داشت . به عقيده او چون علت اصلي كينه و ناسازگاري ، نابرابري مردمان است ، پس بايد ناچار عدم مساوات را از ميان برداشت تا كينه و نفاق نيز از جهان رخت بربندد در جامعه مانوي " برگزيدگان " بايستي در تجرد بمانند و بيش از غذاي يك روز و جامه يكسان چيزي نداشته باشند . از آنجا كه نزد مزدكيه نيز ميل به زهد و ترك دنيا موجود بوده مي توان حدس زد كه طبقه عاليه مزدكيان هم قواعدي شبيه برگزيدگان مانوي داشته اند ولي پيشوايان مزدكيه دريافتند كه مردمان عادي نمي توانند از ميل و رغبت به لذات و تمتعات مادي از قبيل داشتن ثروت و تملك زنان و يا دست

1. همان مدرك ، صفحه 363 - . 364
/ 247