ثنويت مانوي
تا اينجا بحث در ثنويت زردشتي بود چنانكه قبلا گفتيم دو مذهب ديگر نيز در آن دوره بوده است كه آنها نيز ثنوي بوده اند : مذهب ماني و مذهب مزدك . ثنويت ماني خيلي صريحتر است از ثنويت زردشتي ، ثنويت مزدكي همان ثنويت مانوي است با اندكي اختلاف . شهرستاني در الملل و النحل ثنويت را به ماني نسبت مي دهد نه به زردشت و مفصل درباره آن بحث مي كند ، محققان و مستشرقان در عصر اخير تحقيقات زيادي درباره ماني و دين او كرده اند . آقاي تقي زاده يكي از محققان طراز اول در اين موضوع به شمار مي رود . براي اينكه نمونه اي به دست داشته باشيم مختصري از بيانات وي را در اين باره نقل مي كنيم ، مي گويد : . . . دين ماني بر دو اصل يعني خير و شر يا نور و ظلمت و سه دور يعني ماضي و حال و استقبال مبني است . منشا كلي و اصلي وجود و در واقع خداي بزرگ دوتاست ، كه يكي را نور و ديگري را ظلمت مي ناميم . در منابع ايراني اين دو اصل را " دو بن " ناميده اند در بدو امر يعني در ازل و قبل از حدوث خلقت و دنيا اين دو اصل جدا و مستقل و منفك از هم بودند كه آن دو را مانويان ماضي مي نامند ، قلمرو نور در بالا و منبسط به شمال و مشرق و مغرب بوده و مقر ظلمت در پايين و ممتد در جهت جنوب بود ، و اگر چه با هم ، هم حدود بودند ، سرحد فاصلي داشتند و تماسي1. ايران در زمان ساسانيان ، صفحه 458 - . 459