نشر و تبليغ اسلام - خدمات متقابل اسلام و ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدمات متقابل اسلام و ایران - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
( 1 - 2 ) فجرالاسلام ، صفحه . 178
آنچه تامل را برمي انگيزد اين است كه اولا ايرانيان اهل فن غنا و موسيقي بودند و در آن كار سابقه زيادي داشتند و عادتا آنها مي بايست از نظر شرعي دنبال توجيه و تأويلي بروند و لااقل تسامح به خرج دهند ، ثانيا شيوع لهو و غنا در حجاز به وسيله ايرانيان صورت گرفت
، مغنيان معروف آن عصر بيشتر ايراني بوده اند در عين حال در جو مذهبي آنروز ، ايرانيان بيش از ساير ملتها تورع و پرهيزگاري نشان داده اند . همچنانكه اشاره كرديم ، محل بحث جو و محيط مذهبي است ، اما محيطهاي غيرمذهبي مانند دربار هارون و دستگاه برامكه شكل ديگر بود .

نشر و تبليغ اسلام

مسئله انتشار اسلام در جهان و كيفيت و علل آن ، خود مسئله اي مهم و قابل توجه است . بديهي است كه فطري و منطقي بودن اين دين و هماهنگي آن با نواميس زندگي عامل اساسي انتشار آن است . مبلغان مسيحي جنگهاي صدر اسلام را دستاويز قرار داده ، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفي مي كنند .

اگر در جوهر يك دعوت ديني قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است كه زور و جبر بتواند در مردم ايمان و علاقه و شور و احساسات به وجود آورد . آري در صدر اسلام جنگهايي صورت گرفت و اسلام به حكم اينكه ديني است اجتماعي و تنها مسؤوليت سعادت فردي بشر را بر عهده نگرفته است
، بلكه مسئوليت سعادت جمعي بشر را نيز تعهد كرده است ، بعلاوه تفكيك سعادت فردي از سعادت جمعي ، و اصل : " كار قيصر را به قيصر و كار خدا را به خدا وابگذار " را نادرست مي داند ، قانون جهاد را جزء دين قرار داد و عملي كرد ،
اما بايد ديد هدف اسلام از جهاد چيست و مسلمين صدر اول با چه طبقه اي جنگيدند ؟ آن جنگها قدرت را از چه طبقه اي گرفت ؟ و چه طبقه اي را آزاد كرد ؟ گذشته از همه اينها ، مجاهدين اسلام به چه مناطقي رفتند ؟ و چه مناطق
مسلمان نشين امروز هست كه جنگ و جهادي در آنجا صورت نگرفته ، و اكثر سرزمينهاي اسلامي و همچنين سرزمينهايي كه مسلمين به صورت اقليت در آنجا زندگي مي كنند ، پاي سربازان اسلامي به آنجا نرسيده است .

نشر و توسعه اسلام به طور طبيعي و عادي صورت گرفته است در بخش اول كتاب درباره خود ايران شرح داديم كه چگونه ايرانيان تدريجا خصوصا در دوره افول سيادت سياسي اعراب اسلام را پذيرفتند و زردشتيگري در قروني از اسلام شكست قطعي خورد كه ايران استقلال سياسي خويش را بازيافته بود و هيچ نيرويي نمي توانست ايران را مجبور به ترك دين خود كند .

مسئله مهم در نشر دعوت اسلامي كه اسلام را از مسيحيت و مانويت و ساير دعوتهايي كه انتشار وسيع يا سريع داشته اند ممتاز مي كند ، اين است كه عوامل تبليغ اسلام توده مردم بوده اند نه يك دستگاه طويل و عريض تبليغاتي . توده هاي مردم صرفا تحت تأثير انگيزه هاي وجداني ، بدون آنكه بخواهند وظيفه اي را كه از طرف يك سازمان روحاني يا غير روحاني به آنها محول شده انجام دهند به نشر و تبليغ اسلام پرداخته اند
. و اين جهت است كه ارزش فوق العاده اي به انتشار اسلام مي دهد در اين جهت اسلام بي رقيب است . ما نمي توانيم در اينجا يك يك سرزمينهاي اسلامي را مطرح كنيم و كيفيت و عوامل نشر اسلام را بررسي نماييم . اين كار اولا از هدف اين كتاب بيرون است
، ثانيا وقت و فرصت و تتبع بيشتري مي خواهد . ما در اينجا نقش ايرانيان را كه نقش عمده است در نشر و تبليغ اسلام بررسي مي كنيم و همين مي تواند نمونه خوبي از كيفيت نشر اسلام در جهان باشد . امروز طبق آمار و بررسيهاي مستند اخير ، جمعيت مسلمين در حدود نهصد ميليون تخمين زده مي شود
، و جمعيت ايران در حدود سي و پنج ميليون است .

همين مردمي كه خودشان در حال حاضر كمتر از چهل ميليون نفرند ،
در اسلام نيمي از مسلمانان جهان سهم مهمي دارند يعني لااقل يكي از مبادي و مقدمات اسلام آنها دعوتها و تبليغاتي است كه از ايران برخاسته است . نزديك يك سوم مسلمانان جهان در اندونزي و پاكستان و هندوستان زندگي مي كنند
، چگونه شد كه مردم اين سرزمينها مسلمان شدند ؟ آيا ايرانيان در اسلام اين مناطق سهمي داشته اند ؟ از اندونزي آغاز مي كنيم : در كتاب رستاخيز اندونزي ، فصل مربوط به " دين در اندونزي " مي نويسد
: طلوع و نفوذ مذهب اسلام نيز به همان طريقي كه براي ساير مذاهب ( هندو ، بودايي ) بيان شد صورت گرفت ، منتهي اين بار به وسيله دو تاجر عرب ايراني نژاد به نام عبدالله عريف و برهان الدين شاگردوي ، كه از بازرگانان مقيم كجرات ( واقع در جنوب غربي هندوستان ) بودند بازرگانان مزبور كه به جنوب شرقي آسيا رفت و آمد مي كردند
معارف و فرهنگ برجسته اسلامي را در منطقه عمل خود منتشر و توسعه دادند ( 1 ) ايضا مي نويسد : فعاليتهاي علني مسلمين در سوماترا كه دامنه فعاليت آن به جاوه و كاليمنتان كشيده شده بود منجر به اختلافات شديد بين مردم مسلمان و حكومت مذهبي بوداييها در قرون 13 و 14 ميلادي شد ( 2 ) كه بالاخره منجر به سقوط امپراطوري " موچوپاهت " گرديد
و اندونزي براي مدت يك قرن مركز تبليغات اسلامي در جنوب شرقي آسيا شناخته شد ، و اين بيشتر به واسطه اصول اخلاقي و روحاني دين اسلام بود كه بر پايه محبت و امانت و عدالت و اخوت و برابري و مساوات و ساير ملكات فاضله استوار بود ، و اين


1. رستاخيز اندونزي ، صفحه . 30 2. از قرن هفتم تا قرن 14 ميلادي
/ 247