منابع و مصادر - خدمات متقابل اسلام و ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدمات متقابل اسلام و ایران - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منابع و مصادر

1- سني ملوك الارض و الانبياء - حمزه اصفهاني .

2- كامل التواريخ - ابن اثير جزري .

3- تاريخ فرشته - محمد قاسم فرشته استرآبادي .

4- النجوم الزاهره - ابن تغري بردي .

5- ولاه مصر - كندي .

6- شاهيه نيشابوريه - قاسم علي همداني . مخطوط .

7- طبقات شاهجهاني - محمد صادق - مخطوط .

و در زمان عباسيان بيشتر توسعه يافت . اين سه جريان به ترتيب مربوط بود به اصول اعتقادي و اصول اجتماعي و اصول اخلاقي و عملي اسلام و اتفاقا در هر سه جريان پاي ايرانيان در ميان است . مسئله پيدايش زندقه در قرن دوم هجري از جنبه هاي مختلف مورد توجه مورخين اجتماعي قرار گرفته است
. اولا اين كلمه چه كلمه اي است و چه ريشه اي دارد ؟ آيا كلمه " زنديق " معرب كلمه " زنديك " است ؟ يا ريشه ديگر دارد ؟ و به هر حال به چه اشخاصي زنديق مي گفته ا ند ؟ آيا مقصود اتباع ماني مي باشند ؟ يا مقصود ايرانياني هستند كه بدين قديم خويش باقي مانده بودند اعم از زردشتي و مانوي و مزدكي ؟ و يا مقصود طبقه اي بوده اند كه منكر ماوراء طبيعت و قهرا منكر همه اديان بوده اند و به مانويت نيز اعتقاد نداشته اند . قدر مسلم اين است كه به همه اينها كلمه زنديق اطلاق شده است حتي به گروهي از مسلمانان كه عملا لاابالي و اهل فسق و فجور بوده اند و متدينين را به باد تمسخر مي گرفته اند و احيانا از باب دهن كجي به زهاد و متدينين سخناني به نظم و يا به نثر از آنها صادر شده كه توهين به اسلام تلقي شده ، نيز زنديق گفته شده است . سابق زندقه در ميان عرب ازكي است ؟ آيا عرب بعد از اسلام در اثر اختلاط با ملل ديگر ، خصوصا ايرانيان ، بازندقه آشنا شده يا قبل از اسلام نيز بازندقه آشنا بوده است ؟ . راجع بمعني و مفهوم اصلي اين كلمه ، عقيده محققين اين است كه در ابتداء فقط در مورد مانويان به كار مي رفته و بعد در مورد دهريين و يا مجوس و بعد درباره هر مرتدي به كار رفته است . از نظر سابقه نيز گفته مي شود كه از قبل از اسلام در ميان عرب سابقه داشته است . از كتاب " المعارف " ابن قتيبه و " الاعلاق النفيسة " ابن رسته ، نقل شده كه قريش در جاهليت به وسيله اعراب حيره ، كم و بيش ، با آن آشنا بوده است . به هر حال گروهي در قرون اوليه اسلامي نام برده مي شوند كه برخي ايراني و برخي عربند و متهم به زندقه بوده اند از قبيل : عبدالكريم بن ابي العوجاء ، صالح بن عبدالقدوس ، ابوشاكرديصاني ، ابن الراوندي ، بشاربن برد ، عبدالله بن مقفع ، يونس بن ابي فروه ، حماد عجرد ، حمادراوية ، حمادبن زبرقان ، يحيي بن زياد ، مطيع بن اياس ، يزدان بن باذان ، يزيدبن الفيض ، افشين ، ابونواس ، علي بن الخليل ، ابن مناذر ، حسين بن عبدالله بن عباس ، عبدالله بن معاوية بن عبدالله بن جعفر ، داودبن علي ، يعقوب بن فضل بن عبدالرحمان مطلبي ، وليدبن يزيدبن عبدالملك ، ابومسلم خراساني ، برامكه .

بعضي از نامبردگان از قبيل ابن ابي العوجاء قطعا به ماوراء ماده و طبيعت معتقد نبوده اند . از نظر احاديث شيعه كه حاكي از مباحثات و احتجاجاتي است كه اين مرد با ائمه اطهار و اصحاب ائمه مي كرده است جاي ترديد نيست كه وي منكر ماوراء ماده و طبيعت بوده است . زنديق بودن بعضي از افراد ديگر نيز كه نامشان برده شد جاي ترديد نيست ، ولي زنديق بودن برخي ديگر از آنان سخت مورد ترديد است . از قرائن به دست مي آيد كه پيدايش گروهي زنديق به معني مانوي و دو خدائي و معتقد به دو اصل نور و ظلمت ، و يا به معني دهري و منكر ماوراء طبيعت و ماده ، دستاويزي براي رجال سياست و برخي متنفذين ديگر شد كه دشمنان شان را با اين نام و اين بهانه از بين ببرند . لهذا به هيچ وجه نمي توان اعتماد كرد كه همه كساني كه مورد اين اتهام واقع شده اند واقعا زنديق بوده اند . خصوصا اينكه در ميان متهمان افرادي ديده مي شوند كه به زهد و نيكي و وفاداري به اسلام معروفند ، برخي از آنها از شيعيان مخلص و مورد عنايت اهل البيت مي باشند و دشمن سرسخت خلفا .

بديهي است كه چنين كساني طبعا از طرف دستگاه خلافت مورد اتهام قرار مي گيرند . برخي صرفا به خاطر اشتغال به علوم عقلي مورد اين اتهام واقع شدند . ابن النديم درالفهرست ، ضمن شرح حال ابوزيد احمدبن سهل بلخي مي گويد : " وي متهم به زندقه بود " و از يكي از دوستان نزديكش نقل مي كند كه : " اين مرد مظلوم بود ، مردي بود موحد و خداپرست ، من بهتر از ديگران او را مي شناسم ، با هم بزرگ شديم ، علت شهرتش به زندقه اشتغال به منطق بود ، ما با هم منطق خوانديم و هيچكدام تمايلي به الحاد نداشتيم " ( 1 ) . احمد امين ( 2 ) از الاغاني نقل مي كند كه : حميدبن سعيد از چهره هاي نمايان معتزله بود ، در برخي از مسائل با ابن ابي دواد ، قاضي القضاه معروف دوره معتصم ، مخالفت كرد .

ابن ابي دواد ذهن معتصم را درباره او خراب كرد كه او شعوبي و زنديق است . درباره ابن مناذر نيز از شخصي نقل مي كند در مجلس يونس بن ابي فروه رسما او را در رديف زنادقه معرفي مي كردند ، تصادفا آن شخص به مسجد مي رود و مي بيند ابن مناذر تنها در گوشه اي مشغول نماز است . افشين را به زندق متهم كردند ، ولي عقيده بعضي از مورخين اين است كه زندقه پاپوشي بود كه رقباي سياسي افشين براي او ساختند . منصور دوانيقي خليفه عباسي ، و سفيان بن معاويه مهلبي حاكم بصره هر كدام به علت خاصي دشمن عبدالله بن مقفع شدند و سفيان با دستور محرمانه منصور او را كشت و بعد گفتند اسلام ابن مقفع ظاهري بوده و باطنا زنديق بوده است . ابن مقفع مردي دانشمند بوده و كتب ماني را به عربي ترجمه كرده است ، از برخي نوشته هايش

1. الفهرست ، صفحه . 204 2. ضحي الاسلام ، جلد 1 صفحه . 163
/ 247