اما نقل قفطي : عينا همان است كه ابوالفرج نقل كرده است ، همه ايرادهائي كه بر نقل ابوالفرج وارد است بر اين نيز وارد است . و همچنانكه ابوالفرج در كتاب تاريخ مفصل خود كه به سرياني نوشته اين قصه را نياورده و اما در مختصرالدول كه به عربي است و خلاصه آن است آورده و اين مايه شگفتي است . قفطي نيز در كتابي كه در تاريخ مصر نوشته ( 1 ) ذكري از اين قصه عجيب نكرده است اما در كتاب اخبار العلما باخبار الحكماء كه تاريخ فلاسفه است در ذيل احوال يحيي نحوي اين قصه را بدون ذكر هيچ مدركي آورده است بنابراين در نقل قفطي نيز يحيي نحوي يكي از دو قهرمان قضيه است و همه آن كتابها كه در حكمت و فلسفه بوده به قدري بوده كه چهار هزار حمام را در مدت ششماه گرم كرده است . قفطي مدعي است كه يحيي نحوي در ابتدا " كشتيران " بوده ، در سن چهل و پنجسالگي عشق تحصيل به سرش زده و بعد هم فيلسوف شده و هم پزشك و هم اديب و هم به مقام اسقفي اسكندريه رسيده است . در موضوع يحيي نحوي ، نوعي ابهام در تاريخ هست ، آنچه مسلم است مردي فيلسوف و اسقف در دوره قبل از اسلام به نام يحيي نحوي وجود داشته است و همان است كه بر رد ابرقلس و ارسطو و در دفاع از اصول مسيحيت كتاب نوشته و بوعلي در نامه معروفش به ابوريحان بيروني از او به زشتي ياد ميكند و مدعي است كه او نه از روي عقيده بلكه بخاطر عوام فريبي مردم نصاري آن كتابها را نوشته است . از طرف ديگر ابن النديم در الفهرست از يحيي نحوي نام مي برد كه با عمرو بن العاص ملاقات داشته است بدون ذكري از كتابخانه اسكندريه ، در كتاب معتبر صوان الحكمه ابوسليمان منطقي مي نويسد او در زمان عثمان و معاويه ديده شده است . عليهذا يا نقل ابن النديم و ابوسليمان بي اساس
1. جرجي زيدان ، تاريخ تمدن ، جلد 3 ، ترجمه فارسي ، صفحه 64.