خدمات متقابل اسلام و ایران

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 247/ 203
نمايش فراداده

عزيزم درست تماشا كن و ببين ، من از كساني هستم كه مصداق گفته شاعرم :


  • من اللاءلم يحججن يبغين حسبة و لكن ليقتلن البري ء المغفلا

  • و لكن ليقتلن البري ء المغفلا و لكن ليقتلن البري ء المغفلا

يعني از آن زنان است كه به خاطر خدا به حج نيامده اند ، بلكه آمده اند بيگناهان و بيخبران را بكشند . عبيدالله كه خود از فقها و عباد به شمار مي رفت ، و نسب به عمربن الخطاب مي برد گفت : " اما من در اين سفر دعا ميكنم كه خداوند چهره بدين زيبايي را معذب نسازد " . اين خبر براي سعيدبن مسيب از فقهاي مدينه نقل شد وي گفت به خدا قسم اگر اين زن با يكي از اهل عراق مواجه شده بود ، اين چنين جواب نمي داد . در پاسخش مي گفت : " دورشو ، خداوند تو را زشت گرداند " اما چه بايد كرد ، خوش طبعي مردم حجاز است ( 1 ) . و هم از اغاني نقل مي كند كه : ابن جريح يكي ديگر از فقهاي مدينه ، نشسته بود و گروهي كه در آن ميان عبدالله بن مبارك و جماعتي از عراقيها بودند نزدش نشسته بودند و او سخن مي گفت ، در اين بين يكي از مغنيان رسيد ، ابن جريح از او خواست كه برايش تغني كند ، او عذر آورد ، ابن جريح اصرار كرد مقداري تغني كرد ، اما احساس كرد كه مستمعين را ناخوش آمد ، كوتاه كرد و گفت : اگر نبود حضور اين گرانجانان بيشتر مي ماندم و تو را به طرب مي آوردم . ابن جريح رو كرد به حضار و گفت : مثل اينكه شما كار مرا زشت دانستيد . عبدالله بن مبارك كه از فقهاي ايراني نژاد است گفت : آري ، ما در عراق با اينها مخالفيم

( 2 ) . . .