خدمات متقابل اسلام و ایران

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 247/ 244
نمايش فراداده

حلي در مقدمه كتاب المعتبر از او و ابن البراج و ابوالصلاح حلبي به عنوان " اتباع الثلاثة " نام مي برد يعني او را از پيروان مي شمارد كه علي الظاهر مقصودش اينست اين سه نفر تابع و پيروان سه نفر ديگر ( شيخ مفيد ، سيد مرتضي ، شيخ طوسي ) بوده ا ند .

10 - سيد ابوالمكارم بن زهره . در حديث به يك واسطه از ابوعلي پسر شيخ الطائفه روايت مي كند و در فقه با چند واسطه شاگرد شيخ طوسي است اهل حلب است . و در سال 585 درگذشته است ، كتاب معروف او در فقه به نام " غنيه " معروف است . هرگاه در اصطلاح فقهاء " حلبيان " ( به صيغه تثنيه ) گفته شود ، مقصود ابوالصلاح حلبي و ابن زهره حلبي است . و هرگاه " حلبيون " ( به صيغه جمع ) گفته شود ، مقصود آن دو نفر به علاوه ابن البراج است كه او هم اهل حلب بوده است . بنابر آنچه در مستدرك ( ج 3 صفحه 506 ) ضمن احوال شيخ طوسي آمده است ، ابن زهره كتاب النهاية شيخ طوسي را نزد ابوعلي حسن بن الحسين معروف به ابن الحاجب حلبي خوانده است ، و او آن كتاب را نزد ابو عبدالله زينو بادي در نجف و او نزد شيخ رشيد الدين علي بن زيرك قمي و سيد ابي هاشم حسيني و آن دو نزد شيخ عبدالجبار رازي تحصيل كرده بوده ا ند و شيخ عبدالجبار شاگرد شيخ طوسي بوده است بنابراين نقل ، ابن زهره با چهار واسطه شاگرد شيخ طوسي بوده است .

11 - ابن حمزه طوسي ، معروف به عمادالدين طوسي ، هم طبقه شاگردان شيخ طوسي است ، بعضي او را هم طبقه شاگردان شاگردان شيخ دانسته و بعضي دوره او را از اين هم متاخرتر دانسته اند . نياز به تحقيق بيشتري است . سال وفاتش دقيقا معلوم نيست ، شايد در حدود نيمه دوم قرن ششم در گذشته است ، و اهل خراسان است . كتاب معروفش در فقه به نام " وسيله " است .

12 - ابن ادريس حلي . از فحول علماي شيعه است . خودش عرب است و شيخ طوسي جد مادري او ( البته مع الواسطه ) به شمار مي رود ، به حريت فكر معروف است ، صولت و هيبت جدش شيخ طوسي را شكست ، نسبت به علماء و فقهاء تا سر حد اهانت انتقاد مي كرد در سال 598 در سن 55 سالگي درگذشته است . كتاب نفيس و معروف او در فقه به نام " سرائر " است

. گفته اند كه ابن ادريس از تلامذه سيدابوالمكارم بن زهره بوده است ، ولي بنابر تعبيراتي كه ابن ادريس در كتاب الوديعه از كتاب السرائر مي كند چنين برمي آيد كه صرفا معاصر وي بوده است و او را ملاقات كرده است و در برخي مسائل فقهي ميان آنها مكاتباتي رد و بدل شده است .

13 - شيخ ابوالقاسم جعفر بن حسن بن يحيي بن سعيد حلي ، معروف به محقق صاحب كتابهاي زياد در فقه از آن جمله : شرايع ، معارج ، معتبر ، المختصر ، النافع و غيره است . محقق حلي با يك واسطه شاگرد ابن زهره و ابن ادريس حلي سابق الذكر است . درالكني والالقاب ذيل احوال ابن نما مي نويسد : " محقق كركي در وصف محقق حلي گفته است اعلم اساتيد محقق در فقه اهل بيت ، محمدبن نماي حلي و اجل اساتيد او ابن ادريس حلي است " . ظاهرا مقصود محقق كركي اينست كه اجل اساتيد ابن نما ابن ادريس است . زيرا ابن ادريس در 598 درگذشته است و محقق در 676 درگذشته است . قطعا محقق حوزه درس ابن ادريس را درك نكرده است در ريحانةالادب مي نويسد محقق حلي شاگرد جد و پدر خودش و سيد فخار بن معد موسوي و ابن زهره بوده است . اين نيز اشتباه است ، زيرا محقق ابن زهره را كه در 585 درگذشته است درك نكرده است . بعيد نيست كه پدر محقق شاگرد ابن زهره بوده است . او استاد علامه حلي است كه بعدا خواهد آمد . در فقه كسي را بر او مقدم نمي شمارند . در اصطلاح فقهاء هرگاه محقق به طور مطلق گفته شود مقصود همين شخص بزرگوار است . فيلسوف و رياضي دان بزرگ خواجه نصيرالدين طوسي با او در حله ملاقات كرده و در جلسه درس فقهش حضور يافته است . كتابهاي محقق مخصوصا كتاب شرايع در ميان طلاب يك كتاب درسي بوده و هست و فقهاء زيادي كتب محقق را شرح كرده يا حاشيه بر آنها نوشته اند .

14 - حسن بن يوسف بن علي بن مطهر حلي ، معروف به علامه حلي ، يكي از اعجوبه هاي روزگار است در فقه و اصول و كلام و منطق و فلسفه و رجال و غيره كتاب نوشته است ، در حدود صد كتاب از آثار خطي يا چاپي او شناخته شده كه بعضي از آنها به تنهائي ( مانند تذكره الفقهاء ) كافي است كه نبوغ او را نشان دهد . علامه كتب زيادي در فقه دارد كه غالب آنها مانند كتابهاي محقق حلي در زمانهاي بعد از او طرف فقهاء شرح و حاشيه شده است . كتب معروف فقهي علامه عبارت است از ارشاد ، تبصره المتعلمين ، قواعد ، تحرير ، تذكره الفقهاء ، مختلف الشيعه ، منتهي . علامه اساتيد زيادي داشته است . در فقه شاگرد دائي خود محقق حلي و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصيرالدين طوسي بوده است ، فقه تسنن را نزد علماي اهل تسنن تحصيل كرده است . علامه در سال 648 متولد شده و در سال 726 در گذشته است .

15 - فخرالمحققين ، پسر علامه حلي ، در 682 متولد شده و در سال 771 درگذشته است علامه حلي در مقدمه تذكره الفقهاء و در مقدمه كتاب قواعد از فرزندش به تجليل يادكرده است و در آخر قواعد آرزو كرده كه پسر بعد از پدر كارهاي ناتمام او را تمام كند . فخرالمحققين كتابي دارد به نام ايضاح الفوائد في شرح مشكلات القواعد . آراء فخر المحققين در كتاب ايضاح در كتب فقهيه مورد توجه است .

16 - محمدبن مكي ، معروف به شهيد اول شاگرد فخرالمحققين و از اعاظم فقهاي شيعه است ، در رديف محقق حلي و علامه حلي است ، اهل جبل عامل است كه منطقه اي است در جنوب لبنان و از قديمترين مراكز تشيع است و هم اكنون نيز يك مركز شيعي است شهيد اول در سال 734 متولد شده و در 786 به فتواي يك فقيه مالكي مذهب و تأييد يك فقيه شافعي مذهب شهيد شده است . او شاگرد شاگردان علامه حلي و از آن جمله فخرالمحققين بوده است . كتابهاي معروف شهيد اول در فقه عبارت است از اللمعه كه در مدت كوتاهي در همان زنداني كه منجر به شهادتش شد تأليف كرده است ( 1 ) و عجيب اينست كه اين كتاب شريف را در دو قرن بعد فقيهي بزرگ شرح كرد كه او سرنوشتي مانند مؤلف پيدا كرد ، يعني شهيد شد و شهيد ثاني لقب گرفت ، شرح لمعه تأليف شهيد ثاني است كه همواره از كتب درسي طلاب بوده و هست . كتابهاي ديگر شهيد اول عبارت است از : دروس ، ذكري ، بيان ، الفيه ، قواعد . همه كتب او از نفائس آثار فقهي است . كتب شهيد اول نيز مانند كتب محقق و علامه حلي در عصرهاي بعد ، از طرف فقهاء شرحها و حاشيه هاي زياد خورده است .

در ميان فقهاء شيعه ، كتابهاي سه شخصيت فوق الذكر ، يعني محقق حلي ، علامه حلي ، شهيد اول كه در قرن هفتم و هشتم مي زيسته اند ، به صورت متون فقهي درآمده و ديگران بر آنها شرح و حاشيه نوشته اند و كسي ديگر نمي بينيم كه چنين عنايتي به آثار او شده باشد .

فقط در يك قرن گذشته دو كتاب از كتابهاي شيخ مرتضي انصاري كه در حدود صدو سيزده سال از وفاتش مي گذرد چنين وضعي به خود گرفته است . خاندان شهيد اول خاندان علم و فضل و فقه بوده اند و نسلهاي متوالي اين شرافت را براي خود نگهداري كرده اند . شهيد سه پسر دارد كه هر سه از علما و فقها بوده اند همچنانكه همسرش ام علي و دخترش ام الحسن نيز فقيهه بوده اند و شهيد زنانرا در پاره اي از مسائل فقهي به اين دو بانوي فاضله ارجاع مي كرده است . در كتاب ريحانةالادب مي نويسد : " بعضي از بزرگان فاطمه دختر شهيد را " شيخة " و " ست المشايخ " يعني سيده المشايخ ، لقب داده اند .

1. گويند براي اميرعلي بن مؤيد ، امير سربداريان خراسان .