رمز جاودانگی

حسن عسکری راد

نسخه متنی -صفحه : 151/ 11
نمايش فراداده

اگر رجائى يتيم از كودكى تا جوانى از عوامل موفقيّت رشد محروم بود و هوش نوابغ و نخبگان را هم نداشت پس چه شد كه سرنوشتش اين‏چنين رقم خورد و رجائى گمنام به اوج افتخار رسيد؟!

كمى دقّت به مجموع خصلت‏هاى روحى آن معلّم فرزانه، ما را به اين نكته واقف مىسازد كه او در طول حياتش، با استفاده از وديعه امداد الهى ـ نيروى مرموز جاودانه و جارى در بستر خلقت ـ تا آن‏جا اهتمام ورزيد كه از ديگران متمايز و متعالى گرديد؛ به عبارت ديگر، او از نقطه شروع نوجوانى تا پايان عمر، با دقّت و مراقبت خاصّ در تهذيب نفس آن‏چنان در تكامل و تعالى روحى خويش مرحله به مرحله موفق بود كه نمونه وارى وى بر اساس مشيّت الهى گل كرد.

خود او مىگويد:

از همان سالى كه به نيروى هوايى آمدم با آقاى طالقانى آشنا شدم و تقريباً هر شب جمعه در مسجد هدايت بوديم... و هر كجا كه مرحوم [آية اللّه‏[ طالقانى شركت داشتند من هم شركت مىكردم و از محضر وجودشان استفاده مىكردم و مىتوانم بگويم حدود 27 سال از نظر مسائل مذهبى و طرز تفكّر و غيره تحت تعليم مرحوم [آية اللّه‏] طالقانى بودم.

آرى، رجائى مردى بود كه سال‏ها بىنام و نشان زيست و با برخوردارى از جوهره ايمان، ارشاد و راهنمايىهاى روحانى متعهّد و هم نشينى با دوستان سالم، توانست همه آن حوادث ايّام ناكام را پشت سر گذارد و با پشتكار ستودنىاش، راهِ ناهموار زندگى را هموار سازد و با نظم و اخلاص ويژه‏اش در دوران خاطره‏انگيز انقلاب، چهره‏اى دوست داشتنى شود.

رفتارش با مادر

محمّد على رجائى در سال 1312 شمسى، در شهر قديمى قزوين به دنيا