تحصيلى كاهلى مىكنند؛ اگر چه به اسلام نمايى و شعاير دينى اهمّيت مىدهند، در حقيقت، اعتبار دين را پايين مىآورند.
گاهى اوقات بر اساس تكليف سنگينى كه مشتركاً در مورد اداره مدرسه داشتيم و من در پارهاى موارد نسبت به سهم خويش غفلت مىكردم وبه موقع انجام نمىدادم، ايشان نمىپسنديد و بنده را مورد ملامت دوستانه قرار مىداد. روزى به همين مناسبت، يك دفترچه و مداد كوچكى را در جيبم گذاشت و گفت: فلانى! هر كارى كه بايد انجام دهى، زمانش را مشخّص نما و به موقع آن را انجام بده كه فرصت از دست نرود، چون كارهاى انجام شدنى زياد است و عمر انسان بسيار كوتاه. آن گاه مثلى زد:
برنامه روان شناسى خواجه نورى را حتماً از راديو گوش مىكنى. بىترديد، اين آقا كه گوينده بحث علمى راديويى است، از شما و من بيشتر كتاب مىخواند. به موازات آن، لابد كارهاى ديگرى هم دارد كه بايد انجام دهد. به استراحت و گردش خود و خانوادهاش نيز مىرسد. به كارهاى اجتماعى و فرهنگى هم علاقهمند است كه به آنها نيز مىپردازد. انجام به موقع اين كارها ممكن نيست؛ مگر اين كه معقتد باشيم كه او آدم منظّمى است و براى موفّقيت خود برنامهاى دقيق تنظيم كرده باشد.
او در كارهاى سياسى و تشكيلاتى، بسيار محتاط بود و به اصطلاح، ناشناخته و بسته عمل مىكرد و از اسرار درون گروهى، حتّى به نزديكترين افراد وابسته به خود چيزى نمىگفت. زمانى براى انجام مأموريتى قرار بود به فرانسه برود، شبى كه در منزل ما جلسه نوبتى خانوادگى برقرار بود، در پايان جلسه به من گفت: فلانى! يكى ـ دو روز ديگر به پاريس خواهم رفت و آنجا آقاى صادق فخر را خواهم ديد. چون ايشان از دوستان نزديك آقاى